نوشته شده توسط : زپو

 آب انبار


توضیح جامع آب انبار
برای پروژه اخر ترم جمع آوری شده 
نمره کمتر از 20 نمیگیرید

خرید و دانلود  آب انبار




:: برچسب‌ها: آب انبار , آب , انبار , نمونه اب انبار , معماری ایرانی , معماری اسلامی , تاریخ اب انبار , انواع اب انبار , معماری جهان ,
:: بازدید از این مطلب : 137
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 10 تير 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زپو

 تناسبات طلایی در معماری ایرانی


تناسبات طلایی در معماری ایرانی

خرید و دانلود  تناسبات طلایی در معماری ایرانی




:: برچسب‌ها: تناسب , تناسبات , تناسبات طلایی , تناسبات طلایی در معماری ایرانی , معماری , معماری ایرانی ,
:: بازدید از این مطلب : 88
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 11 خرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زپو

 معماری ایرانی


مقدمه

هنر جوهره‌اي است كه در ذات هر ايراني به فضل الهي به وديعه نهاده شده است. به همين علت جلوه‌هاي هنر در تمام مظاهر و مقوله هاي زندگي ايراني مانند:‌ معماري، نقاشي ، خط و كتابت ، پارچه‌بافي، قالي وگليم‌بافي، فلزكاري، سفالگري و ...... در طول تاريخ بروز و ظهور داشته و دنيايي از زيباييها، ذوق، خلاقيت و ابتكار را پديد آورده است.

يكي از مظاهر انعكاس هنر ايراني در معماري اين سرزمين است. هنرمند معمار ايراني، از ابتداي كار و از هنگام بكارگيري آجر كه از مصالح اوليه احداث بنا به شمار مي‌رفته زيباترين نقشها  و طرحها را هنگام احداث ديوارها و پوشش گنبد ها وگوشواره ها، مقرنس‌ها و طاقنماها خلق كرده است و در روند تكاملي آن با گره چيني، گل‌اندازي، گره‌سازي و آجركاري خفته و رفته، شاهكارهاي بي‌نظيري را به وجود آورده است.

هنگام استفاده از گچ با خلق گچبريهايي با نقوش هندسي، گياهي، دنيايي از خلاقيت را كه  در دنيا بي نظير مي‌باشد آفريده و در استفاده از چوب براي پنجره ها و درها با بهره‌گيري از فنوني نظير منبت، مشبك، معرق، كنده‌كاري، خاتم‌سازي و نقاشي روي چوب، اعجاز باور نكردني را پديد آورده است.

براي تزيين بنا از كاشيهايي نظير يك رنگ، هفت رنگ، معرق، طلايي و .... شيشه و آيينه در شكلها و رنگها و ابعاد گوناگون، مدد جسته و دنيايي از زيبايي و خلاقيت و هنر را عرضه كرده و همه اينها به همراه حجاريهاي زيبا،  بنا هايي را در جاي جاي ايران بر پا و استوار كرده است.

بدون ترديد تحقق اين همه زيباييها و خلاقيت جز به مدد عشق به معبود امكان‌پذير نبود، چرا كه بيشترين جلوه آنها را در مسجد، محراب و زيارتگاه مي‌توان ديد.

بناهاي مذهبي، همواره مورد احترام و توجه ملل و اقوام مختلف در طول تاريخ بوده است، و به لحاظ همين اهميت، پيوسته كاملترين تجربه هاي هنري هنرمندان برجسته هر دوره تاريخي در خدمت معماري و تزيين نقوش به كار رفته در احداث چنين اماكني بوده است. اين علاقه و توجه و بذل سرمايه هاي مادي و معنوي، نه از باب منافع اقتصادي و اغراض مادي، بلكه بر مبناي كشش و علاقه‌اي قلبي بر اساس گرايش فطري مردم به مكاتب الهي بروز كرده است. چه بسا مردمي كه با مشكلات و تنگناهاي اقتصادي قرين بوده، اما در سرمايه‌گذاري براي مظاهر معنوي، از جمله بناهاي وابسته به مقدسات مذهبي، از هيچگونه ايثاري فروگذار نكرده اند.

بناهاي رفيع و با شكوهي كه در طول تاريخ براي معابد، مساجد و كليساها، ‌سربرافراشته‌اند، با يك پشتوانه قلبي و عشق حقيقي همراه بوده است.

در تاريخ اسلام، مسجد در رأس توجه مردم، به ويژه هنرمندان معتقد به مباني ديني قرار داشته است. در دوره هايي كه اثري ازپيشرفتهاي علمي و صنعتي در هيچ كجاي عالم ديده نمي شود، برجسته‌ترين آثار معماري جهان، از ميان مساجد بزرگ در جاي جاي سرزمنيهاي اسلامي بر جاي مانده است،‌ اگر چه به علل گوناگون، بويژه هجوم ارتشهاي متجاوز بيگانه به كشورهاي اسلامي بسياري از ابنيه مهم و مساجد تاريخي دچار تخريب و ويراني شده و آثار مهم مكتوب و ميراث فرهنگي مسلمين كه دستخوش غارت و آتش‌سوزي در كتابخانه‌هاي مهم جهان اسلام شده است، ما را از گنجينه‌هاي مهمي محروم كرده است،‌ با اين حال آنچه بر جاي مانده، خود  دريچه‌اي است براي شناخت عظمت معماري به كار رفته در بناي مساجد بزرگ تاريخي،  بويژه آن كه در معماري و كاشيكاري بناها، مظاهر معنوي و مفاهيم والاي مذهبي چه در انتخاب رنگ و چه در انتخاب شكل و فرم بسيار ماهرانه تلفيق شده‌اند،‌ و فضايي به وجود آورده است كه انسان شيفته معنويت را بسوي خود مي خواند.

فصل اول

 

- مسجد در معماري ايران

- عملكردهاي مساجد مختلف

- خصوصيات فضاهاي كالبدي مسجد

« مسجد » در معماري ايران.

در هنر و معماري ايراني و به ويژه معماري مساجد با دو پديده شكل و محتوا يا عينيت و ذهنيت - و در يك كلام قالب و روح مواجهيم.

هنر معماري داراي سه جنبه است يكي جايگاه اثر در شهر يا معماري شهري ، طراحي خود بنا يا حجم اثر، و در نهايت هنرهاي وابسته به معماري كه شامل مواردي چون نور و رنگ و نقش است، مي‌گردد كه اين اخير با آنكه نقشي محوري در آنچه كه معماري ايراني نا ميده مي‌شود دارد، اما در دوره‌هاي پسين، اين شيوه يا مهجور گشته يا نقشي حاشيه‌يي يافته است. حال آنكه چنين ظرفيتي را دارد كه فضا سازي كند و بدون اينكه تركيب احجام نامتجانس ضرورت يابد، فضاهاي دلخواه را ايجاد نمايد.

انسان- و به تبع او اثر هنري- موجوديت نمي يابد، مگر آنكه قالب و روحي داشته باشد. قالب و روح دو وجه منفك يا همراه و تركيبي نيستند، بلكه وجوهي محشور و عجيبند كه هيچ كدام بدون ديگري موجوديت و معنا نمي يابد. نه هر قالبي محمل هر روحي است و نه روحي تاب نشستن بر هر قالبي را دارد. اين دو تنها با يكديگر موجوديت مي يابد و رشد مي كنند و مرتبت وجودي مي‌يابند.

در هنر معماري، اثر و روح حاكم بر جابجايي آن از يكديگر منفك نيستند و نمي‌توانند كه باشند. نمي‌توان فضايي را تخيل نمود، بدون آنكه صورت و شمايلي برايش قائل گشت و به همين عنوان نمي توان صورت و شمايلي تصور نمود و مصالح آن را در نظر نداشت. روح فراخ در همنشين با قالب تنگ همچون انيسش خرد و تحقير مي‌گردد يا قالب شكسته بر مي‌دارد. قالب فراخ نيز ذليل روح خرد شده، ويرانه مي‌شود. اين دو تنها بار شد متناسب و همپاي يكديگر، كارا و زيبنده مي‌گردند. در فضاسازي ايراني علاوه بر تركيب يا انتزاع حجمي، از نقوش و رنگ و نور پردازي هم، به منظور القاي انتزاع يا تركيب فضايي استفاده شايان و قابل توجهي مي شود به اين معنا كه  در يك فضاي راسته، شكست نور يا تفرق نقوش، قطعه‌اي را مجرد يا گسسته مي نماياند و بالعكس بدين لحاظ شناخت نقوش و در رأس آن گره بنايي، در فضا‌سازي ايراني نقشي مؤثر و ناگزير دارد.

موضوع قالب و روح در بيان هنري و فضاسازي  معماري، نه ماجراي راكب و مركب كه بحث وجود و موجوديت است. تذهيب كاران در طراحي، اشكالي را مي‌آفرينند كه «مداخل» نام دارد و آن صورت اشكالي است كه «روالت» به هنگام نقش‌پردازي خود بخود «بوم آلت» را نيز مد نظر دارد. و هيچ يك از  آلتهاي «رو» و «بوم» بدون ديگري موجوديت نمي‌يابند. اما هر مداخلي مناسب هر زمينه‌اي نيست. به اين معنا كه تيزي و پخي يا راستگي و نقوس نقش مداخل را، نه اراده نقشبند كه منظور نظر او، يعني مكانت و فضا سازي نقش است كه تعيين مي كند. هرچند كه رنگ و نور نيز در اين نقوش تأثير ناگزير و بسزا دارند، مداخل نهايتاً  در پيچيده‌ترين و رفيع‌ترين مرتبت خود به گره بنايي مبدل مي‌شود. گره در مسير تحول خود از مداخل تا گره و از گره تا « گره در گره » و حتي « شاه گره » تا آنجا پيش مي رود كه به شطرنج معماران معروف مي‌گردد. اما در اين عرصه همچنان انعطاف و قالب خود را به صور و طرق مختلف حفظ مي‌نمايد و به گره كند و تند و شل و در مواضعي دستگردان مبدل مي شود كه به انضمام رنگ، قوالبي هم شأن و محشور با روح حاكم بر فضا سازي است.

معرفت حاكم بر هر اثر معماري يا شهري، نقشي بنيادين در تحول شخصيت و ادراك حيثيت آن اثر در طول زمان و همچنين در احساس مخاطبان ايفا مي نمايد. نقوش در فضاسازي نقشي تعيين كننده دارند. فضا سازي مناسب، با مجموعه تمهيدات مندرج در آن رمز ماندگاري و موجب جاودانگي اين آثار در طول حيات بشري گرديده است.

كاربرد نقوش در حيثيت خارجي و فضاسازي دروني هر اثر معماري، مؤثر و بلكه تعيين‌كننده است. گره بنايي در ميان نقوش ايراني جايگاهي رفيع و بي مانند دارد، تا آنجا شايد نقش ديگري همچون گره در فضاسازي معماري ايراني عموميت نيافته و دخيل نگشته است.

عملكردهاي مساجد مختلف

همانگونه كه دين اسلام، تنها دين عبادت و پرستش و توجه به آداب و مراسم عبادي نيست و حوزه نفوذ احكام و قوانين آن شامل همه ابعاد و عرصه زندگي فردي و جمعي است، مسجد نيز، تنها فضايي ويژه براي عبادت نمي باشد.

بلكه علاوه بر جلسه‌هاي وعظ و ارشاد مسلمين، حلقه‌ها و مجالس درس و بحث نيز در آن تشكيل مي‌شد و مي‌شود. حتي پس از اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجري كه فضاي مدرسه به صورتي جدا و متمايز از مسجد پديد آمد، همواره در برخي از مسجد‌ها تدريس علوم مذهبي تا قرن و دهه‌هاي اخير ادامه داشته است. علاوه بر اين اغلب مسجدها سنگر مبارزه اجتماعي مردم عليه حكام جبار، و كانون تجمع مردم در هنگام خوف و اضطرار بوده است.

مسجدها را از نظر دامنه تنوع و حوزه كاركرد هاي آنها مي توان به چهار گروه طبقه‌بندي كرد: گروه نخست، شامل مسجدهاي جامع و مسجدهاي بزرگي مي‌شود كه توسط سلاطين، وزاء و حكام ساخته مي شدند. اداره عموم اين مسجدها توسط باني يا مأموران دولتي صورت مي گرفت و آنان در اغلب موارد به هر كسي اجازه پيشنمازي يا تدريس  در اين مكان را نمي دادند بلكه اشخاصي كه مورد تاييد باقي قرار مي‌گرفتند به منصب پيشنمازي يا تدريس برگزيده مي‌شدند. دربرخي از مسجدهاي جامع، چند پيشنماز همزمان به اقامه نماز مي‌پرداختند و پيروان هر مذهب و مسلك با اقتدا به پيشواي خود، نماز برگزار مي‌كردند.

- گروه دوم، شامل مسجد هاي متوسطي مي‌شود كه توسط بزرگان محلي، علما و يا مشاركت عمومي مردم ساخته مي شد. در بسياري از اين مساجد ها براي پيشنماز و ديگر افراد مسجد، شرط خاصي وجود نداشت و از محدوديتهايي كه در مساجد نوع اول ايجاد مي‌شد، خبري نبود. هرچند بايد توجه داشت كه بعضي اوقات، پيرامون هر مذهب براي خود مسجد جداگانه‌اي مي‌ساختند كه پيشنماز و مدرسان آن از پيروان شاخه‌هاي همان مذهب بودند.

- گروه سوم ، شامل مسجد- مدرسه‌ها مي‌شود. با وجود آنكه تعداد اين مسجد - مدرسه ها بسيار اندك و انگشت شمار است، اما اهميت آنها از جهت اينكه دو عملكرد عبادي و آموزشي، همزمان و به موازات يكديگر، هر كدام بخشي از فضاي كالبدي را به خود اختصاص داده‌اند، قابل توجه است. مسجد و مدرسه بسيار جالب آقا بزرگ در كاشان ، و مسجد و مدرسه سيد در اصفهان از بارزترين نمونه هاي اين گروه از مسجدها هستند.

گروه چهارم، شامل مسجدهاي بسيار كوچكي مي‌شود كه عمده‌ترين و شايد تنها عملكرد آنها، جنبه عبادي آنها بوده است و تنها در آنها نماز بجا آورده مي شد. مثلاً در نايين برخي از مسجدهاي كوچك هستند كه مساحتي درحدود ده متر مربع دارند. اين مسجدها توسط افراد خيرخواه در محله‌ها يا در امتداد بدنه بازار و مراكز اقتصادي ساخته مي شدند.

خصوصيات فضاهاي كالبدي مسجد

مسجدهاي اوليه بسيار ساده ساخته مي‌شدند و فضاي كالبدي آنها متشكل از شبستاني بدون در بود كه در جلوي آن حياط يا فضاي باز نيمه محصوري وجود داشت. بتدريج و با گذشت زمان و روي كار آمدن حكومتهاي سلطنتي، بر عظمت و شكوه معماري مسجدها افزوده شد.

در ايران، عناصري از معماري بومي در فضاي كالبدي مسجدها مورد استفاده قرار گرفت. ايوان، يكي از اين عناصر بود. نخست، يك ايوان در شبستان اصلي و سپس دو ايوان روبه‌روي يكديگر كه اغلب يكي به ورودي اختصاص داشت، به ساختمان مسجد اضافه شد. تعداد اين ايوان‌ها در مرحله‌اي از تكامل طرح مسجد، به چهار عدد رسيد. عنصر ديگر، عبارت از چهار طاقي‌هايي بود كه در پيش از اسلام به عنوان بخشي از فضاي آتشكده‌ها و آتشگاهها مورد بهره‌برداري واقع مي‌شد و پس از اسلام بعضي از آنها به عنوان مسجد مورد استفاده قرار گرفت. اين عنصر و گنبد به صورت گنبد خانه، در بخش شبستان اصلي مسجد به كار گرفته شد و بر عظمت فضاي مسجد افزود. بدين ترتيب روند شكل‌گيري فضاي كالبدي مسجد منجر به تكوين طرح فضاهاي چهار ايواني شد. طرح فضاهاي چهار ايواني كه پيش از اسلام نيز شناخته شده بود، متأثر از جهان‌بيني و فرهنگ ايران باستان و در ارتباط با جهات چهارگانه مقدسي كه در ارتباط با فضاي مثالي و توجه به حركت و سير خورشيد، شكل گرفته بود. طرح مزبور چنان مورد استقبال قرار گرفت كه نه تنها در ساختمان مسجدها، بلكه در بناي مدرسه‌ها و كاروانسراها نيز به كار برده شد. البته اين طرح بيشتر در مسجدها و ساير بناهاي بزرگ به كار برده مي‌شد و عموميت استفاده از آن، مانع از تكوين در فضاهاي معماري نمي‌شد.

مسجدهاي جامع، از جنبة روند شكل‌گيري فضاهاي كالبدي، به دو گروه تقسيم مي‌شوند. گروه اول، شامل مسجدهايي كه ساختمان آنها در طول تاريخ  تغيير شكل پذيرفته و در هر دوره، فضاهايي به آنها الحاق شده و بخشهايي از آن را تغيير شكل داده‌اند. مسجد جامع اصفهان نيز كه هستة اولية آن پيش از زمان آل‌بويه ساخته شده بود، در دورة مزبور و پس از آن در عهد سلجوقيان و در دوره‌هاي بعد، همواره شاهد تغييراتي در فضاي كالبدي خود بوده است.

گروه دوم، شامل مسجدهايي است كه از ابتدا با نقشه‌‌اي از پيش طرح شده ساخته مي‌شدند. و هيچ تغيير شكلي را نمي‌پذيرفتند. اين مسجدها كه اغلب متعلق به دورة صفويه و بعد از آن هستند، بيشتر به صورت بنايي مجزا از فضاهاي كالبدي پيرامون خود و گاهي بي‌تفاوت نسبت به آنچه در برخي از جوانب و اطرافشان وجود داشت، ساخته مي‌شدند. اين مسجدها با داشتن يك ورودي عظيم و با شكوه ، خود را از فضاهاي اطرافشان متمايز مي‌ساختند و نظر بيننده را جلب مي كردند.

تزيين بناهاي مذهبي با آجر كه در زمان سلجوقيان رايج، و در دورة ايلخانان تكامل يافته بوده، در دورة صوفيان جاي خود را به تزيين پركار و گستردة كاشي‌كاري داد. تزيين ساختمان به طور عمده متوجه فضاي دروني بنا بود و پوستة خارجي بنا بسيار ساده بود و در اغلب موارد با كاهگل پوشانده مي‌شد. تنها جايي كه در نماي خارجي تزيين مي‌شد و خود را جلوه‌گر مي‌ساخت، فضاي ورودي بنا بود. تزيين ورودي مسجدها و ساير بناها از دورة ايلخانان به بعد، بسيار مورد توجه قرر گرفت. در اين بناها، فضاهاي ورودي، بسيار مرتفع و با شكوه ساخته مي‌شد.

بعد از دورة هخامنشي گنبد، كه در پي نياز و ضرورتي فني - ساختماني، براي پوشش فضاي بزرگ بدون استفاده از چوب، در زمان اشكانيان اختراع شد و در آن دوره و سپس در عهد ساسانيان در ساختمان كاخها و آتشكده‌ها مورد استفاده قرار مي‌گرفت و پس از آن براي پوشش بخشي از آن فضاي شبستان به كار گرفته مي‌شد به سبب استفاده زياد از آن در مسجدها و ساير فضاهاي مذهبي موجب شد كه مفهومي سمبليك كسب كند و به عنوان نشانه و سمبلي براي فضاهاي مذهبي مورد توجه قرار گيرد. جنبة نمادي و سمبليت گنبد از چنان قدرتي برخوردار شد كه امروزه براي بيان جنبة مذهبي ساختمان مسجد ‌ها، مورد استفاده قرار مي‌‌گيرد و هنوز هيچ عنصر و شكلي نتوانسته است جاي آن را بگيرد و حتي تصور چنين تحولي در آيندة نزديك دشوار به نظر مي‌رسد.

مناره: همان گونه كه از مفهوم واژه آن بر مي‌‌آيد، عنصري جهت تبادل اطلاعات از راه دور توسط آتش، و به طور كلي محل آتش بود و پيش از اسلام كاربرد داشت. اين عنصر پس از اسلام ابتدا به صورت ساده و منفرد براي خواندن اذان و آگاه كردن مسلمانان از وقت نماز به كار مي‌رفت. عنصر مزبور پس از قرن پنجم و ششم هجري، پس از پذيرش كاربردي فني در جنب سر در ورودي‌ها و جنب ايوانهاي اصلي مسجدها و ساير بناهاي مذهبي، به صورت عنصري نمايشي و تزييني درآمد و جنبه‌‌اي نمادي به خود گرفت.

نكتة بسيار مهم در مورد عناصر فوق، اين است كه با وجود آن كه امروزه آنها به عنوان سمبل و نشانه‌اي از فضاهاي مذهبي شناخته شده‌اند، اما اين امر لزوماً به اين معني نيست كه عناصر مزبور در زمان گذشته و در همة دوره‌ها و در همة شهرها، داراي چنين مفهومي كه امروزه دارند، بوده‌اند؛ هر چند كه پذيريش وجوه مشتركي بين مفاهيم و جنبة ادراكي آنها در طول تاريخ ممكن است... 


خرید و دانلود  معماری ایرانی




:: برچسب‌ها: رایگان , دانلود , مقاله , مقاله در مورد معماری , پژوهش , تحقیق , ورد , word , معماری , معماری ایرانی , مسجد در معماري ايران , خصوصيات فضاهاي كالبدي مسجد , سبک شناسی معماری ایرانی , ویژگی های معماری ایران , تاریخچه معماری ایرانی ,
:: بازدید از این مطلب : 100
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 8 ارديبهشت 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زپو

 معماری گذشته


معماري گذشته

معماري مناطق كويري در عين پاسخگويي به نيازهاي انسان و شرايط محيط، جلوه هايي از تجلي كالبد بخشيدن به ارزش ها و باورهاي فرهنگي جامعه را نيز به نمايش مي گذارد مانند بهره گيري از سلسله مراتب، كه در عين اينكه توجه به درون و بطن را به زيبايي نشان ميدهد، با ايجاد قلمروهاي مختلف (خصوصي، عمومي، نيمه عمومي و...) محرميت، خلوت و خصوصيت و امنيت مورد نياز اهل خانه و حرمت خانواده و تجلي ارتباط انسان و طبيعت و فضاي زندگي را در حد اعلايي فراهم مي كند.

در معماري سنتي، جايگزيني و استقرار عناصر و اجزاء در رابطه اي هماهنگ و منطقي و تكميل كننده با ساير اجزا است. اين هماهنگي در مقوله تناسب ها،‌اندازه ها ، رابطه انسان و طبيعت و عناصر طبيعي قابل تعريف و شناخت است. در اين مناطق با وجود شرايط نامطلوب محيطي (عدم وجود رطوبت مناسب، دماي بهينه و ... ) بهره گرفته شده و هم از مفاهيم و نمادهاي معنوي در ايجاد فضاها به زيبايي و زيركي خاصي استفاده شده است كه جنبه سلامت رواني و باورهاي ديني را در بطن خويش نهفته دارد. سيستم حياط مركزي با آب نماها،‌درختان و بازي نور و سايه،‌نمونه هايي از اين دقت و توجه به ايجاد شرايط بهينه براي آسايش در اين مناطق است.

در معماري كويري به مسئله انرژي، منابع طبيعي و بهره برداري درست از آفتاب، جهت ها، باد و ... (به عنوان منابع پايدار انرژي در مقابل سوخت هاي فسيلي ناپايدار) توجه خاص شده است تا حدي كه، يكي از ويژگيهاي بارز معماري اين مناطق مي باشد. شايد بتوان گفت دوري از اسراف و بطالت، استفاده از مصالح بومي، انتخاب رنگ و اشكال مناسب،‌توجه به نوع و روش بهره گيري از منابع طبيعي،‌انتخاب منابع انرژي مناسب ، تلفيق جنبه هاي معنوي و مادي حيات به عنوان بنياد و حتي مسلط بر فعاليتهاي انسان و نتايج حاصله از آنها، احساس مالكيت انسان بر اشياء و فضاها به عنوان عاملي در جهت حفاظت و بهره برداري بهتر از آنها، توجه به روح جمعي به جاي فردگرايي و نمايش، كمال جويي انسان و كمال بخشي به آن و بسياري ويژگيهاي ديگر را ميتوان شاخصه هاي اصلي معماري بومي دانست.

2- سابقه شهر يزد (سير تحولات زيستي و كالبدي در يزد)

به طور كلي در سرزمين هاي اسلامي، شهر اسلامي را ميتوان مجموعه اي از مناطق و محلات متجانس و همگن دانست. گروههايي كه در اين مناطق مي زيسته اند،‌هويت،‌مذهب و قوميت خود را براي قرن ها همچنان حفظ كرده اند. بررسي ها نشان ميدهد كه در گذشته، شهر يزد داراي محلات متعددي بوده است. محلات شهر، جايگاه زندگي طبقات اجتماعي مختلف، صاحبان مشاغل گوناگون و پيروان اديان مختلف بوده است. روابط نزديك اقتصادي، اجتماعي، نظام محله اي ويژه شهرهاي سنتي و شيوه توليد كارگاهي بر سازمان اجتماعي فضايي شهر تأثير داشته است، بطوريكه در يك محله، بخش هاي اعيان نشين،‌صاحبان كارگاههاي خصوصي و فقيرنشين كنار هم قرار داشته و يا دو محله متعلق به اعيان و تهيدستان شهري كنار هم قرار مي گرفته است. خانه هاي اعيان نشين معمولاً مشخص و مانند مراكز محلات در تقاطع و يا در مسير گذرگاههاي اصلي قرار داشته است.

در محلات شهر يك نفر از بزرگان محله از طرف اهالي انتخاب مي شد كه نقش رئيس محله را داشت. بزرگ محله را گاهي،‌كلانتر مي ناميدند كه در اين صورت نقش وي مهمتر بود.

رابطه توليد و كار به صورت رابطه بين استادكار و شاگرد در صنايع وجود داشت و معمولاً كار طاقت فرسا به صورت ميراث به فرزندان و شاگردان منتقل مي شدند.

كارگاهها در مسير گذرگاههاي اصلي شهر و يا در تقاطع آنها قرار داشت. برخي نيز از خانه هاي خود به صورت كارگاه استفاده مي كردند كه در اين صورت توليد شكل خانگي پيدا ميكرد، كارگاههاي نساجي كه با شركت زنان و فرزندان اداره مي شد نقش اساسي در اقتصاد خانه داشت و خانواده را به عنوان يك سازمان اقتصادي فعال مي نمود. اساس اقتصاد شهر را به ويژه صنعت نساجي كارگاهي تشكيل مي داده است.

امروزه اشكال پيچيده روابط اجتماعي اقتصادي و دگرگون شدن توليد شهري در يزد و تسلط وجه توليد كارخانه اي بر كارگاهي و قرارگيري شهر در شبكه ارتباطات اجتماعي اقتصادي، در سطح كشور، باعث شده كه نظام محله اي در شهر از ميان برود و محله به عنوان يك واحد زندگي شهري به شكل گذشته اهميت خود را از دست بدهد.

شهر يزد، مانند بسياري از شهرها از زمان قاجار و شروع روابط ايران و اروپا شروع به تغييراتي نمود. هر چند اين تغييرات چندان باعث به هم ريختن سيستم هاي كالبدي و روابط اجتماعي اقتصادي شهر نشد. تغييرات در نظام هاي شهري و محله اي به صورت مشخص از دوران پهلوي اول و خصوصاً در دهه هاي چهل و پنجاه به وقوع مي پيوندد.

ورود ماشين به سيستم هاي ارتباطي شهر،‌ سرعت تحولات،‌گسترش ارتباط و يك نوع تجدد خواهي و شيفتگي در برابر غرب باعث ايجاد شبكه هاي دسترسي جديد يعني خيابان ها با سيستم شطرنجي و شبكه اي،‌همچنين ايجاد محلات جديد در حاشيه شهر با سيستم هاي ساخت و ساز نوين گرديد. اين حركات همراه با تغيير در سيستم روابط اجتماعي و ايجاد ادارات دولتي و ايجاد كارخانه ها و كارگاههاي جديد و بزرگ همراه بود كه به صورت عمده تغيير سيستم سكونتي و كالبدي را از حالت سنتي ودر بافت قديم و الگوهاي گذشته به سيستم شهرسازي جديد و فارغ از روابط اجتماعي اقتصادي گذشته طلب مي نمود.


3-1- مقدمه

هر واحد جغرافيايي در مقياس كوچك (micro) و چه با مقياس كلان (macro) بعنوان يك سامانه زيستي و حياتي از عناصر متشكله جاندار و بيجان كه هر يك روابط متقابل و پيچيده اي دارد تشكيل ميشود در اين ميان اقليم نه تنها بعنوان يك جزء بلكه به صورت يك عامل هويت و ماهيت بخش ويژگيهاي عمومي ساير اجزاء متشكله يك اكوسيستم يا زيست بوم را نيز تعيين مي كند. بطوريكه بسياري از خصوصيات طبيعي اكولوژيكي انساني مانند پوشش گياهي، وضعيت آبهاي سطحي و زيرزميني، ساز و كار فرسايش و حتي معيشت انسانها نيز تا حدود زيادي به ويژگيهاي آب و هوايي و اقليم شناسي بستگي دارد اين مسئله در زيست بوم هاي خشك و بياباني و مناطق كويري نيز صادق است و همين عوامل محيطي هستند كه در تعيين نحوه پراكندگي، چگونگي سازگاري موجود زنده با محيط و نيز ساختار اجتماعات زيستي نقش اساسي را برعهده دارند. بطور مثال هر گياه يا جانور براي مقابله با عامل اقليم كه تأثير آن از حدود امكانات موجود زنده خارج است بايد خود را با شرايط اقليمي سازگار كند و هر چه توانايي يك سيستم زنده در دفع اختلالات وارده بيشتر باشد به همان نسبت در تعادل اكولوژيكي آن تأثيرگذار بوده و آن سيستم پايدارتر خواهد بود.

لذا شناخت هر چه دقيق تر و همه جانبه مسائل اقليمي ميتواند به نوعي در پايداري زيست بوم‌ها (بخصوص در مناطق خشك و بياباني ) نقش مؤثري داشته باشد.


3-2- خصوصيات اقليمي مناطق گرم و خشك (فلات مركزي)

در اين اقليم كه بيشتر مناطق نيمه استوايي را شامل ميشود بدليل وزش بادهاي مهاجر كه از جنوب غربي و شمال غربي به طرف استوا در حركتند هوا بسيار خشك است اين بادها هنگام عبور از قاره هاي بزرگ بيشتر رطوبت خود را از دست مي دهند علاوه بر اين در مناطق نيمه استوايي كه جزء مناطق پرفشار هستند هوا به دليل حركت از قسمت هاي بالايي اتمسفر به پائين گرم و خشك مي شود توجه به خشكي هوا در اين مناطق كه با ويژگيهاي ديگري همراه است از نظر تأمين آسايش انسان و در نتيجه طراحي ساختمان اهميت فراواني دارد. در شكل (4-1) و نمودار (4-1) حوزه هاي اقليمي مختلف جهان نشان داده شده و خصوصيات اقليم گرم و خشك با ساير اقليم ها مقايسه گرديده است. تابش مستقيم آفتاب در اين مناطق شديد است و 700 تا 800 كيلو كالري در هر ساعت در متر مربع (K.Cal/n/m) در سطوح افقي انرژي توليد مي كند و با افزايش پرتو منعكس شده از سطوح باير زمين شدت آن بيشتر مي شود آسمان اين مناطق در بيشتر مواقع سال بدون ابر است ولي معمولاً بعد از ظهرها در اثر گرم شدن و حركت لايه هاي هواي نزديك به زمين مه و طوفان گرد و غبار پديد مي آيد. رطوبت كم و نبودن ابر در آسمان باعث ميشود دامنه‌ي تغييرات دماي هوا در اين مناطق بسيار زياد شود در تابستان تابش آفتاب در طول روز سطح زمين را تا 70 درجه سانتگيراد گرم مي كند در حاليكه هنگام شب دماي سطح زمين به سرعت كاهش مي يابد و به 15 درجه سانتيگراد يا پايينتر مي رسد دماي هوا در روزهاي گرم تابستان به 40 تا 50 درجه سانتيگراد و در شب ها به 15 تا 25 درجه‌ي سانتيگراد مي رسد در فلات مركزي كه بزرگترين منطقه‌ي ايران است. شكل (4-2) و اطراف آن را ناهمواريهاي مرتفعي محصور كرده صرفنظر از حاشيه‌ي متصل به ارتفاعات و برخي حوزه هاي مستقل داخلي شرايط آب و هوايي گرم و خشك است و از جمله مشخصه هاي آن زمستان هاي سخت و سرد و تابستان هاي گرم و خشك است.

ويژگيهاي معماري بومي مناطق گرم و خشك

ساكنين مناطق گرم و خشك براي غلبه بر مشكلات آب و هوايي اين نواحي تدابير زير را انديشيده اند.

1) بطور كلي در اين مناطق ساختمانها با مصالحي از جمله خشت و گل كه ظرفيت حرارتي زيادي دارند بنا شده اند در مناطقي كه شرايط آب و هوايي بسيار حاد است با ساختن خانه‌ها در دل تپه ها يا زيرزمين زمان تأثير را به بي نهايت رسانده اند و بدينوسيله از شرايط حرارتي متعادل عمق زمين استفاده كرده اند.

2) پلان ساختمان ها تا حد امكان متراكم و فشردگي پلان، باعث به حداقل رساندن تبادل حرارت از طريق جداره هاي خارجي ساختمان هم در تابستان و هم در زمستان مي شود و در نتيجه تا حد زيادي از نفوذ حرارت به داخل ساختمان در تابستان يا زمستان جلوگيري مي‌كند.

3) ساختمان ها معمولاً در بافتهاي متراكم و مجموعه هاي بسيار فشرده بنا شده است به ترتيب تلاش شده است بيشترين سايه‌ي ممكن بر سطوح خارجي ايجاد شود و فشردگي مجموعه توده‌ي كل مصالح ساختماني افزايش يافته و زمان تأخير به حداكثر رسيده است.

4) در بيشتر نواحي اين مناطق به دليل بارندگي كم و در نتيجه كمبود چوب سقف ساختمانها به شكل خرپشته تاق يا گنبد و بدون هيچ اسكلتي از خشت خام و گل ساخته شده است البته در مناطق نيمه بياباني به دليل اعتدال نسبي هوا و وجود چوب نسبتاً كافي بيشتر بام ها از چوب و به شكل مسطح ساخته شده است.

5) به منظور كاهش هر چه بيشتر حرارت ايجاد شده در ديوارها در اثر تابش آفتاب به آنها معمولاً سطوح خارجي سفيدكاري شده است.

6) در اين مناطق تعداد و مساحت پنجره‌ي ساختمان به حداقل ميزان كاهش يافته و براي جلوگيري از نفوذ پرتوهاي منعكس شده از سطح زمين اطراف پنجره ها در قسمتهاي فوقاني ديوارها تعبيه شده است.

7) در مناطق گرم و خشك بر خلاف مناطق معتدل و مرطوب سعي شده است از ايجاد كوران و ورود هواي خارج به داخل ساختمان از طريق پنجره ها يا قسمتهاي بازشو به ويژه در هواي گرم جلوگيري شود ولي تدابير ديگري از جمله ايجاد بادگير براي خنك سازي هواي داخلي بصورت طبيعي انديشيده شده كه بسيار مؤثر است.

8) استفاده از حياطهاي داخلي درخت كاري شده و معطوف ساختن فضاهاي زندگي به اين حياطها از عمده ترين ويژگيهاي معماري در مناطق گرم و خشك است حياطهاي داخلي كه شامل درخت حوض و سطح گياه كاري شده است يكي از مؤثرترين عوامل ايجاد رطوبت در اين گونه مناطق است.


3-3- حدود و موقعيت جغرافيايي استان يزد

جغرافياي سرزمين به گونه اي است كه قسمت اعظم آن را مناطق خشك و نيمه خشك تشكيل ميدهد دو رشته كوه البرز و زاگرس در شمال و غرب كشور همچون ديواره هايي مرتفع مانع ورود توده هاي آب و هوايي مرطوب به مناطق وسيع مركزي ايران شده و يكي از عوامل مهم كويرهاي پهناور لوت و نمك در اين مناطق است...


خرید و دانلود  معماری گذشته




:: برچسب‌ها: دانلود , رایگان , پژوهش , ورد , word , معماری گذشته , مقاله معماری ایرانی , مقاله معماری ایران باستان , معماری ایران باستان , معماری ایرانی , باستان شناسی , بناهای تاریخی ,
:: بازدید از این مطلب : 97
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زپو
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 تير 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زپو

 معماري مساجد مختلف در شهر يزد


پيشگفتار

 مطالب اين مجموعه با عنوان بررسي تزئينات ونقوش مسجد جامع يزد جمع گرد آوري شده و سعي برآن بوده تا جايي كه متون تاريخي باقيمانده و منابع و سوابق تاريخي مسجد جامع يزد اجازه داده است به ذكر توضيحاتي راجع به مصالح و كتيبه ها و تاريخ بناي آن و تغييرات ايجاد شده بر آن در طول ساليان، بپردازيم.

اگر چه نقوش شكل گرفته بر آن به طور عموم در تمام بناهاي اسلامي ايران به چشم مي خورد ولي خالي از لطف نبود كه به بررسي تزئينات اين مجموعه بپردازيم زيرا مجموعه بناي مسجد جامع يزد در شهري است كه داراي بافت  سنتي دست نخورده اي نسبت به بناهاي شهرهاي ديگر  است، با اين حال بناهاي باستاني و اسلامي ايران همگي داراي لطف خاص خودشان هستند كه معماران تلاشگر و هنرمند با اطلاعات و دانش معماري بالابه تأ سيس بناها همت گمارده اند.

حال چه به صورت تحقيق دانشگاهي يا هنر عنوان ديگري قطعاً علاقه و توجه شخصي و ميل به دانستن در مورد عظيم تاريخي داشته باشم و به اين مسير رنگارنگ قدم گذاشته و هنر گوشه ديگري از اين سرزمين را ورق بزنيم، وارد فضاي زيبا و ملكوتي شويم از داخل مقرنها عبور كنيم و ايوانها را پشت سر گذارده و راه پر پيچ و خم نقوش اسليمي و ختايي را گرفته از داخل بوته ها گذشته م مناره ها را دور بزنيم تا شايد تفحه اي از روح و ذوق هنري معمار و نقشبند اين بنا از روح خسته ما گذر كند و جاني تازه به ما ببخشد.

ديدن و مشاهده كردن اين گونه هنر هاي تاريخي كه از ساليان باقي مانده شايد تلنگري باشد براي تمامي از تلاش افتادگان راه هنر و بروز خلاقيت و پشتكار.


مقدمه

هنر جو هره اي است كه از ذرات هر ايراني به فضل الهي به وديعه نماده شده است. به همين علت جلوه هاي هنر در تمام مظاهر و مقوله هاي زندگي ايراني مانند:‌ معماري، نقاشي ، خط وكتابت ، پارچه بافي، قالي وگليم بافي، فلزكاري، سفالگري و ...... در طول تاريخ بروز و ظهور داشته و دنيايي از زيباييها، ذوق، خلاقيت و ابتكار را پديد آورده است.

يكي از مظاهر انعكاس هنر ايراني در معماري اين سرزمين است هنرمند معمار ايراني، از ابتداي كار و ازهنگام بكارگيري آجر كه ازمصالح اوليه احداث بنا به شمار مي رفته زيبا ترين نقشها  و طرحها را هنگام احداث ديوارها و پوششي گنبد ها وگوشواره ها، مقرنس ها و طاقنما ها خلق كرده است و در روند تكاملي آن با گره چيني، گل اندازي، گره سازي وآجر كاري خفته و رفته، شاهكار هاي بي نظيري را به وجود آورده است.

هنگام استفاده از گچ با خلق گچبريهايي با نقوش هندسي، گياهي، دنيايي از خلاقيت را كه  در دنيا بي نظير مي باشد آفريده و در استفاده از چوب براي پنجره ها و درها با بهره گيري از فتوني نظير منبت، مشبك، معرق، كنده كاري، خاتم سازي ونقاشي روي چوب، اعجاز باور نكردني را پديد آورده است.

براي تزيين بنا از كاشيهايي يك رنگ، هفت رنگ، معرق، طلايي و .... شيشه و آيينه در شكلها و رنگها و ابعاد گوناگون، مدد جسته و دنيايي از زيبايي و خلاقيت و هنر را عرضه كرده و همه اينها به همراه حجاريهاي زيبا،  بنا هايي را در جاي جاي ايران بر پا و استوار كرده است.

بدون ترديد تحقق اين همه زيبابيها و خلاقيت جز به مدد عشق به معبود امكان پذير نبود، چراكه بيشترين جلوه آنها را در مسجد، محراب و زيارتگاه مي توان ديد.

بناهاي مذهبي، همواره مورد احترام و توجه ملل و اقوام مختلف درطول تاريخ بوده است، و به لحاظ همين اهميت، پيوسته كاملترين تجربه هاي هنري هنرمندان برجسته هر دوره تاريخي در خدمت معماري و تزيين نقوش به كار رفته در احداث چنين اماكني بوده است. اين علاقه و توجه و بذل سرمايه هاي مادي و معنوي، نه از باب منافع اقتصاديو اغراض مادي، بلكه بر مبناي كشش و علاقه اي قلبي بر اساس گرايش فطري مردم به مكاتب الهي بروز كرده است. چه بسا مردمي كه با مشكلات و تنگناهاي اقتصادي قرين بوده، اما در سرمايه گذاري براي مظاهر معنوي، از جمله بناهاي وابسته به مقدسات مذهبي، از هيچگونه ايثاري فروگذار نكرده اند.

بناهاي رفيع و با شكوهي كه در طول تاريخ براي معابد، مساجد وكليساها،‌سر برافراشته اند، با يك پشتوانه قلبي و عشق حقيقي همراه بوده است.

در تاريخ اسلام، مسجد در رأس توجه مردم، به ويژه هنرمندان معتقد به مباني ديني قرار داشته است. در دوره هايي كه اثري ازپيشرفتهاي علمي و صنعتي در هيچ كجاي عالم ديده نمي شود، بر جسته ترين آثار معماري جهان، از ميان مساجد بزرگ در جاي  مانده است،‌ اگر چه به علل گوناگون، بويژه هجوم ارتشهاي متجاوز بيگانه به كشورهاي اسلامي بسياري از ابنيه مهم و مساجد تاريخي دچار تخريب و ويراني شده و آثار مهم مكتوب و ميراث فرهنگي مسلمين كه دستخوش غارت و آتش سوزي در كتابخانه هاي مهم جهان اسلام شده است، ما را ا زگنجينه هاي مهمي محروم كرده است،‌ با اين حال آنچه بر جاي مانده، خود  دريچه اي است براي شناخت عظمت معماري به كار رفته در بناي مساجد بزرگ تاريخي،  بويژه آن كه در معماري و كاشيكاري بناها، مظاهر معنوي و مفاهيم والاي مذهبي چه در انتخاب رنگ و چه در انتخاب شكل و فرم بسيار ماهرانه تلفيق شده اند،‌ و فضايي به وجود آورده است كه انسان شيفته معنويت را بسوي خود مي خواند.


« مسجد » در معماري ايران.

در هنر و معماري ايراني و به ويژه معماري مساجد با دو پديده شكل و محتوايا عينيت و ذهنيت - و در يك كلام قالب و روح مواجهيم.

هنر معماري داراي سه جنبه است يكي جايگاه اثر در شهر يا معماري شهري ، طراحي خود بنا يا حجم اثر، و در نهايت هنر هاي وابسته به معماري كه شامل مواردي چون نور ورنگ و نقش است، مي گردد كه اين اخير با آنكه نقشي محوري در آنچه كه معماري ايراني نا ميد ه مي شود دارد، اما در دوره هاي پسين ، اين شيوه يا مهجور گشته يا نقشي حاشيه يي يافته است. حال آنكه چنين ظرفيتي را دارد كه فضا سازي كند و بدون اينكه تركيب احجام نامتجانس ضرورت يابد، فضاهاي دلخواه را ايجاد نمايد.

انسان- و به تبع او اثر هنري- موجوديت نمي يابد، مگر آنكه قالب و روحي داشته باشد. قالب و روح دو وجه متفك يا همراه و تركيبي نيستند، بلكه وجوهي محشور و عجيبند كه هيچ كدام بدون ديگري موجوديت و معنا نمي يابد. نه هر قالبي محمل هر روحي است و نه روحي تاب نشستن بر هر قالبي را دارد. اين دو تنها با يكديگر موجوديت مي يابد و رشد مي كنند و مرتبت وجود مي يابند.

درهنر معماري، اثر و روح حاكم بر جابجايي آن از يكديگر منفك نيستندو نمي توانند كه باشند. نمي توان فضايي را تخيل نمود، بدون آنكه صورت و شمايلي برايش قائل گشت و به همين عنوان نمي توان صورت و شمايلي تصور نمود و مصالح آن را در نظر نداشت- روح فراخ در همنشين با قالب تنگ همچون انيسش خرد و تحقير مي گردد يا قالب شكسته بر مي دارد. قالب فراخ نيز ذليل روح خرد شده، ويرانه مي شود. اين دو تنها بار شد متناسب و همپاي يكديگر، كارا و زيبنده مي گردند. درفضا سازي ايراني علاوه بر تركيب يا انتزاع حجمي، از نقوش و رنگ و نور پردازي هم، به منظور القاي انتزاع يا تركيب فضايي استفاده شايان و قابل توجهي مي شود به اين معنا كه در يك معنا كه  در يك فضاي راسته، شكست نور يا تفرق نقوش، قطعه اي را مجرء يا گسسته مي نماياند و بالعكس بدين لحاظ شناخت نقوش و در رأس آن گره بنايي، در فضا سازي ايراني نقشي مؤثر و ناگزير دارد.

موضوع قالب و روح در بيان هنري و فضا سازي  معماري، نه ماجراي راكب و مركب كه بحث وجود و موجوديت است. تذهيب كاران در طراحي، اشكالي را مي آفرينند كه « مداخل» نام دارد و آن صورت اشكالي است كه « روالت» به هنگام نقشپردازي خود بخود « بوم آلت» را نيز مد نظر دارد. و هيچ يك از  آلتهاي « رو» و « بوم» بدون ديگري موجوديت نمي يابند. اما هر مداخلي مناسب هر زمينه اي نيست. به اين معنا كه تيزي و پخي يا راستگي و تقوس نقش مداخل را، نه اراده نتشبند كه منظور نظر او، يعني مكانت و فضا سازي نقش است كه تعيين مي كند. هرچند كه رنگ و نور نيز در اين نقوش تأثير ناگزير و بسزا دارند، مداخل نهايتاً  در پيچيده ترين و رفيع ترين مرتبت خود به گره بنايي مبدل مي شود. گره درمسير تحول خود از مداخل تا گره و از گره تا « گره در گره » و حتي « شاه گره » تا آنجا پيش مي رود كه به شطرنج معماران معروف مي گرد. اما در اين عرصه همچنان انعطاف و قالب خود را به صور وطرق مختلف حفظ مي نمايد و به گره كند وتند و شل و در مواضعي دستگردان مبدل مي شود كه به انضمام رنگ، قوالبي هم شأن و محشور با روح حاكم بر فضا سازي است.

معرفت حاكم بر هر اثر معماري يا شهري، نقشي بنيادين درتحول شخصيت و ادراك حيثيت آن اثر در طول زمان و همچنين در احساس مخاطبان ايفا مي نمايد. نقوش در فضا سازي نقشي تعيين كننده دارند. فضا سازي مناسب، با مجموعه تمهيدات مندرج در آن رمز ماندگاري و موجب جاودانگي اين آثار در طول حيات بشري گرديده است.

كاربرد نقوش درحيثيت خارجي و فضا سازي دروني هر اثر معماري، مؤثر و بلكه تعيين كننده است. گره بنايي درميان نقوش ايراني جايگاهي رفيع و بي مانند دارد، تا آنجا شايد نقش ديگري همچون گره درفضا سازي معماري ايراني عموميت نيافته و دخيل نگشته است.


عملكرد هاي مساجد مختلف

همانگونه كه دين اسلام، تنها دين عبادت و پرستش و توجه به آداب و مراسم عبادي نيست و حوزه نفوذ احكام و قوانين آن شامل همه ابعاد و عرصه زندگي فردي و جمعي است، مسجد نيز، تنها فضايي ويژه براي عبادت نمي باشد.

بلكه علاوه بر جلسه هاي وعظ و ارشاد مسلمين، حلقه ها و مجالس درس و بحث نيز در آن تشكيل مي شد و مي شود. حتي پس از اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجري كه فضاي مدرسه به صورتي جدا و متمايز از مسجد پديد آمد، همواره در برخي ازمسجد ها تدريس علوم مذهبي تا قرن و دهه هاي اخير ادامه داشته است. علاوه بر اين اغلب مسجدها سنگر مبارزه اجتماعي مردم عليه حكام جبار، و كانون تجمع مردم در هنگام خوف و اضطرار بوده است.

مسجدها را از نظر دامنه تنوع و حوزه كاركرد هاي آنها مي توان به چهار گروه طبقه بندي كرد: - گروه نخست، شامل مسجدهاي جامع و مسجدهاي بزرگي مي شود كه توسط سلاطين، وزاء و حكام ساخته مي شدند. اداره عموم اين مسجدها توسط باني يا مأموران دولتي صورت مي گرفت و آنان در اغلب موارد به هر كسي اجازه پيشنمازي يا تدريس برگزيده مي شدند. دربرخي از مسجدها ي جامع ، چند پيشنماز همزمان به اقامه نماز مي پرداختند و پيروان هر مذهب و مسلك با اقتدا به پيشواي خود، نماز برگزار مي كردند.

- گروه دوم، شامل مسجد هاي متوسطي مي شود كه توسط بزرگان محلي، علما و يا مشاركت عمومي مردم ساخته مي شد. در بسياري از اين مساجد ها براي پيشنماز و ديگر افراد مسجد، شرط خاصي وجود نداشت واز محدوديتهايي كه در مساجد نوع اول ايجاد مي شد، خبري نبود. هرچند بايد توجه داشت كه بعضي اوقات، پيرامون هر مذهب براي خود مسجد جداگانه اي مي ساختند كه پيشنماز و مدرسان آن از پيروان شاخه هاي همان مذهب بودند.

- گروه سوم ، شامل مسجد- مدرسه ها مي شود. با وجود آنكه تعداد اين مسجد - مدرسه ها بسيار اندك و انگشت شمار است، اما اهميت آنها از جهت اينكه دو عملكرد عبادي و آموزشي، همزمان و به موازات يكديگر ، هر كدام بخشي از فضاي كالبدي را به خود اختصاص داده اند، قابل توجه است. مسجد ومدرسه بسيار جالب آقا بزرگ در كاشان ، و مسجد و مدرسه سيد در اصفهان از بارزترين نمونه هاي اين گروه از مسجدها هستند.

گروه چهارم، شامل مسجدهاي بسيار كوچكي مي شود كه عمده ترين و شايد تنها عملكرد آنها، جنبه عبادي آنها بوده است و تنها در آنها نماز بجا آورده مي شد. مثلاً درنايين برخي از مسجدهاي كوچك هستند كه مساحتي درحدود ده متر مربع دارند. اين مسجدها توسط افراد خير خواه در محله ها يا در امتداد بدنه بازار و مراكز اقتصادي ساخته مي شدند...


خرید و دانلود  معماري مساجد مختلف در شهر يزد




:: برچسب‌ها: رایگان , ورد , مقاله , دانلود , word , معماری ایرانی , معماری ایران باستان , باستان شناسی , پژوهش , بناهای تاریخی , مقاله بناهای تاریخی , مقاله معماری ایران باستان , مقاله باستان شناسی , معماري مساجد مختلف در شهر يزد , مقاله معماري مساجد مختلف در شهر يزد ,
:: بازدید از این مطلب : 124
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 17 خرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زپو

 معماري ايران به قلم 33 پژوهشگرايراني


( نظري اجمالي به معماري ايران درعهد اسلام) « معماري ايران در  طي تاريخ طولاني خود داراي ويژگي، اصالت، طرح و سادگي، توأم با آرايش بر مايه بوه است» با اين برداشت آرتورپوپ- مستشرق و ايران شناس نامي آمريكا به فرهنگ معماري ايران ردي مي آورد. او مي گويد: (اصالت اشكال زندگي ايران بدين گونه نمايان مي شود كه در ابنيه مسكوني از خودنماي و برون آرايي به در بوده است) با اين يقين معماري را به عنوان يكي از پربارترين شاخه هاي تنرمند فرهنگ و هنر ايراني معرفي مي كمند. هنر در ايران به قدمت تارخيا تس و معماري از كهن تريهنرهاست. رونق اعتلاي معماري در ايران باستاني گواه آن است كه اين سرزمين از كانون هاي نخستين شهرسازي  ونيز سد سازي و مهندسي بوده است. و اين گواهي بناهايي كه از ميان ازمنه وا عصار با سيماي غبار آلود سر بيرون كشيده اند و سرهاي باستاني و شهرها و دهكده هاي شاهي تأييد ميكند. آثاري كه جسته و گريخته ازخلال نوشته هاي باستان شناسان بدست ميآيد روشنگر آن است كه هنر و صنعت 5000 سال قبل ازميلاد در اين مرز و بوم ريشه و نشان دارد.

معماري ايران شناسنامه معتبر مردم اين سرزمين از دوترين ازمنه قدمي است طبيعت اقليمي ايران در اين زمينه تأثير گذار فرهنگ هايي كه با ؟؟ و مغلومين به اين خطه را گشودند. در اين معماري كهم بارزترين اشكال خود جلوه كردن است. آداب و رسوم، مراسم مذهبي، روحيات، اخلاقيات، انديشه و عقيده نسلها در معاري ايران انعكاس واضحي دارد. نه تنها در بناهاي عظيم، در ابنيه اثار كوچك هم مي توانيم اين انعكاس را دريابيم. آتشكده و دهكده هاي شاهي كه درگذشته كه در سراسر اين خطه جابه جا روييده بود و اينك به جا مانده است باري از فرهنگ معماي ايران باستان را در خويش نهاده است آتشكده دهكده هاي شاهي را در ايران باستان بر روي تپه ها بنا مي كرده اند. در دهكده هاي شاهي معابد ويژه پرستش مهر و ناهيد ( فرشته آب) وجود داشت. نقاطي كه هم اكنون به پل دختر يا قلعه دختر نسبت مي دهند، همان پرستشگاهها باستاني ناهيد يا فرشته آب است از معابد مهر (ميترا) كه قبل از زردتشت در ايران رواج داشته است. نمونه هاي چندي باقي است. معبد (مصيصر) در شمال غربي ايران كه در كوه تراشيده شده است و همچنين صخره (پي فخيريكار) در جنوب درياچه رضاييه ازجمله اين نمونه ها هستند. مهر پرستان باستاني قبل از ورود به معبد در جايي دست خود رابه آب مي زدند و آن را (مهرآب) مي ناميدند. كه شايد نعت محراب دوره اسلامي از آن سرچشمه گرفته باشد. معماري ايران حاصل قرن ها تفكر و ثمرة انديشه و قريحه هنري نياكان ما و الهاماتشان از سنت ها و دست اؤردهاي ملل ديگر است با آنكه در هر سيماي معماري ايراني تغيير وتبديل هايي را پذيرفته است، روح يگانه و ذات نيرومند آن همواره زنده و بلانده باقي مانده و همپايه زمان ظرفيت هاي خويش را عوض كرده است. مروري در خطوط اصلي معماري ايران از آغاز تاريخ مدرن ما، در واقع گشايندهشاهرايي به قلب تمدن ديرينه سال اين سرزمين است نخستين سلسله حكومت ايران سلسله ماد بود كه بخشي از هسته خود را در بنا و آثاري ه آفريده به وام  نهاد. سنگ شير همدان، كان داوود در سريل ذهاب، دخمه صحنه در كرمانشاه، دخمه مرسوم با طاق فرهاد در لرستان، دخمه ده نوه اسحاق وند در نزديك كرمانشاه ازبرگزيدهژ ترين آثار اين دوره است. ( پلي بيوس) در توصيفي كه از كاخ باستاني همدان كرده يادآور شده است كه ستون هاي اين كاخ از چوب سدر و سرو ساخته شده و روي اين ستون ها از لوحه هاي سيمين و زرين پوشانده شده بود ( دمرگان پرود) ( شي پيه) معتقدند كه اين نشانه ها و آثار تخت جمشيد كم و بيش شباهت دارند. در عرصه وسيع سرزمين خود از مهارت و استادي هنرمندان ممالك، زير فرمان خويش به نحو احسن بهره مي گرفتند و از اين جهت در آثار معماري و صنعت ايران در دورة هخامنشي تأثير ساير ملل نيز ديده مي شود چنانكه داريوش گويد در بناي قصر او صنعتگران بابلي، مادي، ليه ي. و مصري خدمت مي كرده اند و مصالح ساخمان ها از فواصل دور دست مي آمده است . استفاده از تجربيات و سنن ملل تابع، نه به صورت تقليدي و پيروي بلكه به گونه اي باز افريني و الهام پذيري خلاقه مختص به دورة هخامنشي نسبت مادها پيش ازآنكه تجربه و مهارت (اورانويي) ها استفاده بسيار بردند. معماري دورة هخامنشيان ادامه يك هنر ملي بود. اصالت اين هنر در قصر كياكسار پادشاه ماد ( در همدان) جلوه كرد و كوروش در ادامه آن پس از شكست مادها قصري در پازارگاه يا ( مادر سليمان) در 80 كيلومتري شمال تخت جمشيد بنا كرد. كه گرچه مانند تخت جمشيد كه به جرأت مي توان گفت يكي بزرگترين و وسيع ترين بناهاي است كه قبل از معمول شدن آهن ساخته شده است داراي سقف، ستون هاي چوبي بسيار بوده است سقف ، ستون هاي چوبي بسيار بوده است. سقف ساختمان از چوب سور لبنان و بلوط ساخته شده و بر ستون هاي حاشيه دار ه سر ستون هاي آراسته آنها را تزيين مي كرد تكيه داشته است. ستون هاي چوبي و تزيينات چوبي سقف كه نمونه اي از زيباتري مظاهر و رنگ هاي تيره چوب هاي سدر، گردو، بلوط و سرو و رنگهاي روشن تر آج بوده است. ( گوردن چايلد) مي گويد: ( آثار معماري دورة هخامنشي به طوري مناسب و شبيه است كه پس از دوره سومري ها در اين منطقه از آسيا نظير ندارد) بر خلاف نقشه هايي بي جان و نا زيباي بابلي و آشوري، هجاري هاي ايران همه زنده و جالبند. تخت جمشيد از مهمترين آثار هخامنشيان است در ساختن اين بناي عظيم، اكثر پادشاهان هخامنشي هر يك به گونه اي دخالت داشته اند. در اين، مشهورترين يادگار ايران باسان چوب به عنوان يكي از مصالح اساسي به كرا رفته است چوب به ساختمان از لبنان، آج از هندوستان و سنگ ستون ها از يونان و زينت ديوارها از اتيوپي ( حبشه) تحصيل شده است از وره اشكانيان آثار پراكنده اي در اين و خارج  وجود دارد كه مهمترين آنها عبارتند از رابة قصر (هاقره) (الحضر) در ساحل دردجله اين بنا اساساً اثر ذوق ايراني است وي تأثيرمعماري روسي در طرز ساختن سقف و گچ بري آن  مشهود است خرابه معبد ناهيد در (كنگاوه) نيز از آن آثار به جا مانده اين دوره است. از دورة اشكانيان در معماري رسمي ايران ساختن گندب متداولي گشت از همان روزگار گنبدهاي روي چهار طاق گوشه بناي شد و تفاوت آن با كنبدهاي روي اين بود كه گندبهاي روي. روي گشوراه بنا مي گشت. معماري دوره ساسانيان سرشت اصيل تري دارد . قصر شيرين كه خسروپرويز بنا كرد كم و بيش به پيروي از ساختمان ها هخامنشيان ساخته شده است. طاق كسري ( ايران مدين) در نزديك دجله در شهر تيسفون از آثار شناخته شده اين دوره است. اين بنا از آجرهاي نظامي سپيد و بزرگ ساخته شده است. بر روي تالار بزرگي كه موسوم به ايران است 8 تالار كوچك گشوده مي شد. طاق ها بهطور كلي شكلي نيمدايره داشت و طاق بارگاه به  شكل هلالي ساخته شده و به وسعت شگرف آن ديدة هر بيننده اي را خيره مي سازد. در حلي كه عناصر و خطوط اصلي بنا از قريحة ايراني مايع مي گيرد. دور نسبت كدامهاي از معماري رومي در پاره اي از قسمتهاي آن انعكاس يافته باشد. پس از آنكه اسلام ايران را  فرا گرفت، معماري ملت خود را با آيين جديد سازگارساخت. چنين است كه پاره اي از باستان شناسان و مورخان را عقيده برآن است كه برج هاي آتش ساساني، ساختن مناره را براي دعوت مسلمانان به نماز به كاري رفت الهام داده است عوامل معماري ساساني با اختلافات كم و بيش اما به وضوح- در دوره هاي اسلامي خود را تحميل كرد. تزئينات رايج در معماري كهن ايراني با همه ويژگي ها خود از گچ بري و آرايش با كاشي لعابدار و غيره به معماري اسلامي ايران انتقال يافته است نقش اسليمي هاي مساجد ايراني همان پيچك هاي ساساني است كه نمونه آن را درطاق بستان مي يابيم، ولي در هر حال اين نقوش و عوامل در اثر بيدار شدن يك امپراطوري اسلامي و ورود تمدنهاي گوناگون در لوي يك آئين واحد، بهره گيري مقابلي را سبب شده و تغيير شكل يافته كه در خور مطالعه است از آغازگرويدن ايران به اسلام بسياري از سنت هاي ايراني و از جمله سنت معماري آن هنگام با تأثيرات «بيزانس» ميان حكمرانان اسلامي متداول گشت چنانكه بسياري از تصور خلفاي اموي از جمله قصرالحير و فخاجا و مشاطه خيلي بيش از آن چه از هنر «بيزانس» متأثر باشد از  اسلوب ايراني الهام گرفته است و زينت هاي آن از شيوه ايراني بيروني كرده است )

آثار معماري دوران ساساني درسرزمين ماوراء النهر

بنظر مي رسد جا داشته باشد پيش از آنكه به معرفي شهرها و آثار معماري دوران ساساني در ماوراءالنهر بپردازيم به اختصار مطالبي درباره اهميت و ارزش آثار اين منطقه در زمينه شناسائي هر چه وسيعتر فرهنگ و تمدن ايراين بيان داريم و ويژگيهاي محلهاي باستاني اين ناحيه را بر شماريم.

ناحيه وسيعي را كه از ديرباز در نوشته هاي مورخان و جغرافي نويسان هميشه ازآن بنام خراسانبزرگ ورارود و يا ماراءالنهر ياد شده است ازمدتها پيش دانشمندان شوروي بدلايل خاص بنام ( آسياي مركزي) از آن ياد مي كنند اين ناحيه هم اكنون شامل سرزمين هائي است كه جمهوري ازبكستان- جمهوري فارسي زبان تاجيكستان- تركمنستان- ناحيه قزاقستان وقرقيزستان را در بر مي گيرد.

درحاليكه دانشمندان مغرب زمين نواحي را كه شامل : تركستان شرقي مغولستان و تبت مي باشد بنام آسياي مركزي نامگذاري كرده اند. بحث درباره علت اين اختلاف و انگيزه هاي سياسي كه منجر به نامگذاري اخير توسط دانشمندان روس گرديده مطلبي است كه از حوصله اين گفتار بيرون است و جا دارد كه در فرصت ديگر بآن بپزدازيم.

سرزمين وسيع ماراءالنهر و يا منطقه ايكه امروز از آن بنام آسياي مركزي ياد مي شوداز نظر جغرافيائي سرزميني است با اختلاف منظر بسيار چنانكه  قسمت وسيعي از ان را سلسله كوههاي عظيم و صحراهاي وسيعي كه براي زندگي انسان مناسب نيست فرا گرفته است از سوي ديگر در اين ناحيه با حوضه هاي پرآب و بستر رودخانه هاي بزرگ با خكي رسوبي و حاصلخيز برخود ميكنيم كه از كهنترين روزگاران مسكون بوده چنانكه نشانه هاي آنرا بصورت تمدنهاي پرارزش در اين نواحي شاهد هستيم. بالاخره اينكه دامنه هاي ارتفاعات و استپ هاي اين سرزمين وسيع، چراگاههاي پربار و پر نعمتي را براي پرورش، گونه هاي مختلف دامها عرضه مي دارند.

چراگاههائي كه با جاذبه بسيار دامپروران بومي و گله هاي بزرگ آنها را بسوي خويش فرا ميخواند و امكان بوجود آمدن نوعي خاص از تمدن شباني را در اين بخش فرام مي ساخت.

از تمدن هاي معروف و شناخته شده پيش از تاريخ اين سرزمين مي توان آثار و تمدنهاي زير را ياد كرد: از آثار ارزنده دوره پارينه سنگي و تمدن (موسترين) ميتوان كشفيات غار (تشيك تاش) در جنوب شرقي ترمز را ياد كرد با يافتن اسكلت يك انسان ( تئاندرتان) كه آنرا گونه اي ميان ( انسان پكن) و انسان « نئاندرتال» شناخته شده در مغرب زمين دانسته اند، باستانشناسان براي اين محل اهميت خاصي قائل هستند.

آثار مربطو به دروه نوسنگي (نئوليتيك) در سرزمين خراسان بزرگ يا ماراءالنهر داراي اهميت و اعتباري خاص هستند. زيرا كه به گونه اي روشن اوضاع و احوال و ويژگيهاي مربوط به زندگي اجتماعات ساكن منطقه را در اين دوران بازگو مي كمند و رابطه آنرا با تمدنهاي مستقر در ديگر ناحيه هاي سرزمين ايران مشخص ميسازد.

از جمله تمدنهاي معروف و شناخته شده دوران نئوليتيك ناحيه تا آغاز دوران تاريخي مي توان تمدنهاي زير را ياد كرد:

تمدن شناخته شده در (آنو) واقع در دوازده كيلومتري عشق آباد ( اشك آباد) در تركمنستان جنوبي تمدن مكشوف در ( قره تپه) در نزديكي عشق آباد گذشته از آثار جالب دوران نوسنگي و برنز در تركمنستان جنوبي، در ناحيه ( خوارزم) نيز با تمدني ارزشمند بهمين نام برخودر مي شود. در نواحي كوهستاني تاجيكستان جنوبي نيز با آثار فراواني از تمدن دوران نوسنگي بر خورد مي كنيم كه بنام تمدن (حصار) نامگذاري شده است.

همچنين درساحل چپ (سير دريا) نيز با محلهاي باستاني زيادي از دوران برتر برخورد مي كنيم كه مجموع آنرا بنام تمدن (قراقوم) ناميده اند.

و بالاخره در دهر ( فرغانه) و در قسمت پائين دره ( زرافشان) نيز با آثار تمدنهاي ارزنده اي از دوران برنز بر خورد شده كه تمدن دره زرافشان را بنام ( زمان بابا) ناميده اند.

بحث درباره آثار تاريخي سرزمين خراسان بزرگ و ماراءالنهر با توجه به فراواني و اهميت اين آثار مطالبي است كه جا دارد درباره آن بطرو جداگانه درطي گفتارهائي چند صحبت شود. از جمله بايد دانست كه در دوران هخامنشي شاهد ايجاد و گسترش تعداد قابل توجهي از شهرها در اين سرزمين هستيم كه بعنوان مثال مي توان شهرهائي چون : مرو- قلعه گبر در خوارزم قلعه مير در تاجيكستان جنوبي- ويرانه هاي بالا حصار در بلخ- آثار مكشوف در فرغانه و را ياد كرد.

آثار دوران باستاني

با توجه به اهميت و موقع خاص سياسي و اقتصادي و بازرگاني سرزمين ماراءالنهر در دوران ساساني و گذشتن جاده معروف ( راه ابريشم) از اين ناحيه و رشد روز افزون شهرنشيني در سراسر ايران ساساني، در بسياري از نواحي ماراءالنهر يا شهرها و محلهاي مسكوني عظيم و گسترده ي برخورد مي شود كه نمونه هاي كاوش شده آنها را در محلهائي چون : (بالاليك تپه) در پانزده كيلومتري ترمذ منطقه وسيع و كم نظير و رخشا در 20 كيلومتري شمال غربي بخارا- ويرانه هاي افراسياب يا سمرقند كهن و بالاخره منطقه باستاني پرارز و گسترده (پنج كنت) يا پنجيكنت در شصت كيلومتري شهرسمرقند را مي توان نام برد.

نكته قابل اشاره اينكه آثار مربو به تمدن شكوفا و ارزنده دوره ساساني در ماراءالنهر را باستانشناسان روس و از جمله ( بانيتسكي) بنا به دلايل خاص زير به فرصت كمي كه در اختيار داريم بحث خود را تنها بمعرفي اجمالي آثار باستاني ناحيه و رخشا و پنج كنت اختصا مي دهيم...



خرید و دانلود  معماري ايران به قلم 33 پژوهشگرايراني




:: برچسب‌ها: رایگان , دانلود , مقاله , ورد , پژوهش , تحقیق , معماری ایرانی , معماری ایران باستان , باستان شناسی , معماري ايران به قلم 33 پژوهشگرايراني , مقاله باستان شناسی , مقاله معماری ایرانی , مقاله معماری ایران باستان , word ,
:: بازدید از این مطلب : 135
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 5 شهريور 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زپو

 باغ ایرانی از منظر پوپ


---

خرید و دانلود  باغ ایرانی از منظر پوپ




:: برچسب‌ها: باغ , باغ ایرانی , پوپ , هنر ایرانی , معماری ایرانی ,
:: بازدید از این مطلب : 144
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 خرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زپو

 مسجد احمد ابن طولون


مسجد احمد ابن طولون این مطلب را تاکید  می کند ) معماری 000ویژگی های معماری :

مسجد از نظر معماری طرحی بسیار ساده دارد . بنا شامل یک صحن مربع به ابعاد تقریبی 92 متر است که از 3 سو رواقی با 13 چشمه طاق در 2 ردیف ، و از سوی قبله(جنوب شرقی )رواقی با 17 چشمه طاق در 5 ردیف را در بر می گیرد . با احتساب عرض رواق ها مجموع بنا و صحن مستطیلی است که به ابعاد 26/122 و 33/140 متر . در بنای مسجد به جای ستون از جرز بهره گرفته اند .کلیه دیوار ها ، جرز ها و چشمه ها ی شبستان ها یکسره از آجر سرخ رنگ به اندازها های 5/4 در  5/8 تا 8 در 18 تا 19 سانتی متر در ملاطی ضخیم  چیده شده و یک قشر گچ سخت آنها راپوشانیده است .

طاق ها از نوع نوک تیز (شکسته) است و پایه های حمال آن را جرز های مکعب مستطیل ستبر به ابعاد 46/2 در 27/1 متر تشکیل می دهد که به فاصله 60/4 متر از یکدیگر قرار دارند . نمونه پیشین این گونه جرز ها در مساجد المتوکل و ابودلف در سامره نیز دیده میشود

( شاید بتوان به روایت بلوی را در مورد نیاز به 300 ستون برای ساختن مساجد مورد نظر احمد بن طولون و پیشنهاد معمار مصرانی سازنده مسجد برلی ساختن بنایی مه به جز 2 ستون سمت قبله (محراب ) به ستون دیگری نیاز نداشته باشد توجیهی برای این روش جدیدو ناشناخته در معماری مساجد مصر دانست . نیم ستون های کاذب 4 نبش جرز ها را با آجر تراشیده ساخته اند و طاق های روی آن کمی از پایه خود پیش تر آمده و در بالای هر جرز به منظور تقویت ، روکوبی چوبی با اتصال دم چلچله ای نصب شده است .

تزئینات بنا

در معماری اسلامی تزئینات مساجد از دو دیدگاه متفاوت به کار گرفته شده است  . در بیشترین آنها برای نشان دادن اهمیت و جلب توجه نماز گزاران به محل مشخصی چون محراب ، عوامل تزئینی چشم گیری در آن به کار گرفته اند و در شماری کمتر معماران کوشیده اند تا به یاری نقش های یکسان و هماهنگ بنا را از وحدت کامل برخودردار کنند که در مسجد ابن طولون چنین است گچ بری تنها عامل تزئینی  این بنا به بخش های اصلی ساختمان چون سر ستوان ها ، سطح زیرین طاق ها ، روزنه های نور گیر و پنجره ها غنایی ویژه بخشیده و در سر ستون ها که به سبک کرنتی است ، نقوش برگ کنگری متداول این سبک ،به برگ مو سبک سامره تغییر یافته است.

طاق های مسجد ابن طولون بسیار عریض طراحی شده است . بنابراین سطح زیرین آن زمینه مناسبی برای ارائه گچ بری است . 10 قطعه از این گچ بری ها به خوبی حفظ شده که طرح آنها شامل یک نوار مرکزی پهن و دو حاشیه باریک با نقش هندسی و گیاهی به سبک سامره است . یک نوار گچ بری شده نیز در هر دو روی دور طاق ها ایجاد شده که ابتدا با زاویه قائمه به سوی طاق کناری معطوف می گردد و سپس در امتداد یک خط افقی به آن می رسد . کتیبه کوفی مشهور مسجد به فاصله 20 سانتی متری در بالای این نوار به عرض 30 سانتی متر بر روی چوب منبت کاری شده است . تخمین زده اند که این پیشانی بیش از دو کم طول داشته و در حدود یک شانزدهم از آیات قرآن کریم را شامل بوده است پنجره های واقع در دیوار خارجی رواق ها شاهکاری از  هنر گچ بری است .

3 یا 4 قطعه از نمونه های نخستین شبکه های آن باقی مانده که طرح بعضی از آنها شامل دایره های تقسیم شده به نیم و ربع دایره و کاملا مشابه طرح یکی از مشبک های مرمرین مسجد جامع دمشق است . دو نمونه دیگر شامل ترکیبی از اشکال شش گوشه و مثلث های متساوی الاضلاع است  دیوار خارجی رواق ها 10 متر ارتفاع دارد و یک پیشانی با تزئینات کنگره ای به ارتفاع 3 متر بخش فوقانی آن را آراسته است . چنین می نماید که معمار برآن بوده که دیوار های بلند را از عرض به دو بخش تقسیم کند . در بخش زیرین 7 در ورودی مستطیل شکل ساخته شده و در بخش زبرین 31 پنجره ایجاد کرده  که پایه آنها بر خط محور این تقسیم قرار دارد . این تقسیم جالب یکنواختی دیوار های سا ده را از میان برده و یکی از زیبا ترین عوامل بنا یعنی پنجره را پدید آورده است طرفین روزنه های نورگیر در پشت بغل های دیوار خارجی صحن ، گل های کوکب 8 پر با گلبرگ های فرو رفته گچ بری شده و ردیفی از همین گل ها به شکل یک پیشانی زیر رخ بام ساخته اند .

سقف :

سقف نخستین مسجد از تنه های ستبر نخل بوده که با تخته به شکل مربع مستطیل به اندا زه ای 50 در 30 سانتی متر غلاف شده و شاه تیر هایی را تشکیل می داده که به فاصله 25/1 متر ( از مرکز به مرکز ) قرار داشته است . رو و میان آنها را با قاب های چوبی تزئین کرده بوده اند . از سقف نخستین ، بخش کوچکی بازمانده بود که در تعمیرات اساسی مسجد سطح خارجی آن به همان شیوه بازسازی شده است .

به هنگام تغییرات چند تنه از سرو های آسیای صغیر نیز به دست آمد که به عقیده کرسول («معماری 000 » بایست در نخستین تعمیرات بنا به کار گرفته شده باشد ، اما در مدیحه ای که سعید القاص در ستایش احمد بن طولون و مسجد ساخته او سروده ، به کار برد  سرو کوهی  در بنای مسجد اشاره شده است . بنابرین افزون بر تنه نخل از سرو کوهی نیز  در ساختن سقف مسجد استفاده کرده بوده اند .

فواره :

در میانه  صحن مسجد بنایی با گنبد زرین و پنجره های مشبک  که به هر سو گشوده می شود ، ساخته بوده اند که بر پایه 10 ستون مرمر قرار داشته و 16 ستون مرمر دیگر آن را محصور می کرده است . کف آن نیز پوشیده از سنگ مرمر بوده و در زیر گنبد یک سنگاب بزرگ مرمرین به قطر دهانه 4 ذرع که آب از فواره آن فوران می کرده ، قرار داشته است . بر پشت بام آن  نیز ساعت خورشیدی نصب کرده و دور بام را نرده ای از چوب ساج کشیده بوده اند . این فواره در جمادی الثانی در آتش سوخت . وجود وضو گاه در پشت مسجد نشان می دهد که این فواره بیشتر برای زیبایی و یا ویژه آشامیدن آب برای نمازگزاران بوده است . 


خرید و دانلود  مسجد احمد ابن طولون




:: برچسب‌ها: دانلود , رایگان , ورد , مقاله , word , پژوهش , تحقیق , مسجد احمد ابن طولون , معماری , معماری ایرانی , باستان شناسی , معماری ایران باستان , بناهای سنتی , مقاله در مورد معماری ایرانی ,
:: بازدید از این مطلب : 129
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 22 ارديبهشت 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زپو

 سبك معماري در مجموعه سراي گلشن و تيمچه پوستي


مصرفي واژه ها:

قبل از اينكه به مصرفي و بررسي بناهاي مورد بحث بپردازيم، لازم است كه تعدادي از كلمات به كار رفته در متن را مصرفي و معاني و مفاهيم و مورد امتهايي كه از نظر ما به يا كلمات تعلق مي گيرد را بيان كنيم.

سرا: به بنايي گفته مي شود كه حياط در ميانه دارد و دور تا دور حياط را حجره هايي در يك يا دو طبقه فرا گرفته اند.

تيمچه: اين فضا به عوض حياط، فضايي مسقف دارد كه دور تا دور آن حجره ها در يك يا دو طبقه قرار دارند. سقف اغلب تيچه ها پر كار است و نورگيرهايي دارد.

بازانداز: محلي كه در آن اجناس تخليه و بارگيري مي شوند.

دالان: فضاي ممتد مسقف كه ارتباط بين بناهايي مثل سرا و تيمچه را با راستة بازار يا بقيه قسمتها فراهم مي سازد.

بازشوي چوبي : در و پنجره اي كه با چوب ساخته و تزئين شده است و مي تواند با لولا جابه جا شود يا به كل برداشته شده، كنار گذاشته شود.

       v          در بررسي موارد خاص هر جا معاني و مفاهيم جدا از بحثهاي معمارانه دريافت كرديم از علامت (*) در مصرفي آن استفاده كرديم، اغلب اين دريافتها دروني بوده و بحثي دربارة آن صورت نگرفته و فقط در جهت بيان تأثيرات فضايي بر روح و روانمان بازگو شده است.

 

تركيب بندي كلي فضاها:

به طور كلي مي توان گفت سرا، با مطرح ترين واحد تشكيل دهنده و خود يعني حياط، هيت گرفته و در اطراف حياط، واحدهاي تجاري شروع به شكل گيري و فعاليت كرده اند. اين واحدها از كوچكترين خود، يعني حجره گرفته تا حياطهاي كوچكي كه مصرفي شدند همه رو به مركز مجموعه يعني حياط دارند.

اين ارتباطيا كاملاً مستقيم است با مثل حجره هاي داخل حيا.

و يا غير مستقيم؛ مثل حجره هاي دالانها و حياط هاي كوچك كه توسط دالانها به سم حياط كشيده شده اند.

در هر صورت تركيب بندي كل فضا به وحدت و يكپارچگي و از همه مهمتر ارتباط در مركز سرا يعني حياط مي انجامد.

با وجود اين همه در ارتباط تيمچة پوستي گلشن استقلال هر كدام از واحدها، خصوصاً تيمچه به خوبي حفظ شده است. اين ارتباط شديد در بطن هنجارهاي بازار و تعاريف تيمچه و سرا نهفته باشد. اما آنچه از ظاهر پيداست دو واحد تجاري مستقل است كه حتي در نگاه اول نمي توان فهميد تا چه حد از حيث معماري درهم فرو رفته اند.

در تركيب كلي تر، يعني اتصال و ارتباط تيمچه و سرا با راستة اصلي بازار هم اين دو واحد مانند شاخ و برگ درخت به تنه اصلي متصل هستند و از سژيان و جنبش راسته بازار تغذيه مي كنند.

بنابراين سراها و تيمچه ها در كنار رشد ارگانيك راسته بازار، در هر فضا و مساحت مناسبي به اين شاهرگ چسبيده اند، اما پس از اين تولد با نظم و ترتيب خاص معماري خويش بزرگ شود شخصيت يافته اند.

آنچه كه مسلم است با واحدهاي نزديكتر به تنه اصلي در اين جنبش و تغذيه سهيم تر هستند. دالانهاي قسمت غربي حجره هاي فعالتري نسبت به دو دالان ديگر سرا دارند. در خود اين دالانها هم حجره هاي نزديك به در ورودي فعالتر هستند. البته تغيير كاربري اغلب حجره هاي سرا از عمده فروشي به خرده فروشي مانند حجره هاي راسته بازار در اين ارتباط موثر است.

با وجود اينكه از گذشته كاركرد اين فضاها تصوير دقيقي نداريم، ولي به خوبي حس مي شود كه حجره هاي قسمت شرقي كه از راسته بازار دورتر هستند، استعداد بيشتري براي تبديل شدن به انبار را دارا مي باشند. به طور كلي قسمت شرقي از سكون و يكنواختي بيشتري برخوردار است.

در بحث دالانها به اين نكته اشاره مي شود كه دالانهاي غربي به علت دارا بودن امتياز ذكر شود از تزئينات بيشتري برخوردار هستند و كلاً با دو دالان شرقي متفاوت هستند. خوب بود اين مطالب با تصوير همراه مي شد.

مصرفي كلي مجموعه سراي گلشن و تيمچه پوستي:

مجموعه سراي گلشن از بناهاي بزرگ و به گفته بازاريها، مهم بازار اصفهان است  كه توسط ط حاجي آقا محمد زماني » در زمان كريم خان زند نمايندة والي محلي اصفهان تأسيس شده است. سراي گلشن طبق وقفنامه، وقف روشنايي حرم مطهر امام علي (ع)  مي باشد. تاريخ تأسيس حدوداً 1782م. مي باشد.([1])

تيمچه پوستي يا همزمان با سرا ساخته شده، چون به حد براي سرا چسبيده است و يا يك بناي قاجاري است.(2)

اين مجموعه تقريباً وسط بازار اصفهان قرار دارد. دو ورودي غربي سرا و تنها ورودي تيمچة پوستي در راسته معروف به گلشن قرار دارند. فعاليت عمده اين راسته، سراي گلشن و تيمچه پوستي پارچه فروشي مي باشد.

جنوب سراي گلشن محوطه بازي وجود دارد كه محليان به آن بارانداز مي گويند. اجناس تجار و حجره در آن تخليه مي شود. ورودي سوم سرا به اين بارانداز گشوده مي‌شود. بارانداز گلشن در قديم بنايي فعال بوده كه از قسمتهاي مختلفي تشكيل مي شده است. ولي متأسفانه اين بنا حدود 30 سال پيش تخريب شده است.

در پلاني كه از كتاب Der Bazar von Istahan  در باده سراي گلشن اخذ شده است، پلان وضعيت قبلي بارانداز مشخص است.

بناي سراي گلشن تشكيل شده از يك حياط در ميانه با حوض و باغچه و يك طبقه حجره در اطراف. در امتداد وروديهاي سرا دالانهايي قرار دارند كه به چهار گوشه حيط منتهي مي شود. دالان سمت شمال شرقي به حياط بسته كوچكي مي رسد كه تعدادي حجره دارد و هم اكنون انبار مي باشند. اين حياط بازسازي شده است.

در قسمت شمال شرقي سرا حياط كوچك كشكولي وجود دارد كه از تزئينات ديوار ها و حجره هايش پيداست كه زماني فعال و با اهميت بوده است.

ولي اكنون حجره ها به انبار تبديل شده است.

در كتاب Der Bazar von Istahan آمده است كه ماشينهاي دستي اتوماتيك در حجره‌هاي اطراف اين حياط مشغول به كار بوده اند.

در قسمتهاي شمال غربي و جنوب غربي سرا هم حياطهاي كوچكي هستند كه البته حجره هاي آنها بازسازي شود و فعال هستند.

در قسمت جنوب شرقي سرا كنار، مسجد، فضايي سر پوشيده با سقف صاف قرار دارد كه حجره دالان به آن تيمچه مي گويند.

شايد اين مكان قبلاً تيمچه اي بوده كه سقفش فرو ريخته و اين سقف صاف را براي آن زده اند كه البته با توجه به شكل ديوارها احتمال آن كم است و يا حياط كوچكي بوده است.

نكته قابل توجه اين كه تمام بازشوهاي حجره هاي اين به اصطلاح تيمچه هنوز چوبي هستند و بازسازي شده اند. خود تيمچه هم به نظر مي رسد كه مرمت شده است.

با اين امتيازات محيط زيبا و دلنشيني است، هر چند كه تاكنون به صورت انباري درآمده است و فضا تعريف خود را از دست داده است.

اما به عنوان مثالي كه تا حد زيادي به گشذته خويش نزديك است. قابل بررسي مي‌باشد.

سرا و تيمچه هندسه تقريباً منظمي دارند، به جز دالان شمال غربي كه از اثر جلوآمدگي حجره هاي راسته بازار با محورهاي اصلي حياط زاويه دارد، بقيه دالان ها به موازات يكي از محورها و براي ورود به حياط كشكولي، شكست يافته اند.

اين نظم تا حد زيادي در مادهاي حياط مشهود است.

باغچه ها و حوض قرينه كامل نيستند اما با تكيه بر اين مطلب كه در طول زمان دست خوش تغيير بوده اند، مي توان حدس زد كه با نظم حياط همخواني داشته اند.

تيمچه پوستي كه درون حجره هاي قسمت غربي سرا و حجره هاي راسته گلشن قرار دارد، جزء مجموعه محسوب مي شود اما با نظم خاص خود ورودي مجزا از راسته بازار، مي تواند مبنايي مستقل به حساب آيد. فضاي داخلي تيمچه بسيار زياد زيباست و سقف آن جزو يكي از پركارترين سقفهاي تيمچه هاي بازار اصفهان مي باشد.

از ديگر بخش هاي سرا مي توان به مسجد گلشن اشاره كرد كه در جنوب شرقي سرا واقع شده است. اين مسجد به تازگي مرمت شده است و بر روي آن گنبد زده اند.

فضاي داخلي از يك هشت ضلعي تشكيل شده كه پستوهايي در چهار طرف وجود دارد. در انتهاي پستوي شمالي اتاقي براي خوابيدن وجود دارد.

حياط :

حياط كشكولي يك طبقه سرا، تقريباً  كل مساحت مجموعه را به خود اختصاص داده است. چهار دالان به گوشه هاي اين حياط ختم مي شوند. جلوي ورودي ها، چهار حوض كشكولي قرار دارند. وسط حياط حوض دواري هست با چهار باغچه با درختان كهن كه البته در طول سالها تعداد زيادي از آنها بريده شده اند.

36 حجره به حياط گشوده مي شود كه تقريباً تمامي آنها فعال مي باشند. در نمادها، تزئيناعت آجري به كار رفته و خط بام، با شرفه اي چوبي، تقويت مي شود. بيشتر بازشوها بجز يك يا دو مورد آنها فلزي شده اند. مجموعه باغچه ها كه حدود 50 سانتيمتر پايين رفته است، درست در مركز حياط قرار ندارند و قرينه نيست.

از يك از حجره داران شنيديم كه قسمت غربي كه باغچه اش كوچكتر است، چندين سال قبل تعويض شده است و به نظر مي رسد، عدم تقارن از اين دستكاري ناشي شده باشد.

نور در حياط:

نور: شهر اصفهان، تقريباً رد تمامي فصول، آفتاب تندي دارد. در زمستانها به غير از روزهايي كه هوا ابري است، بين ساعت 10 تا 16 خورشيد پر قدرت مي تابد.

شايد اولين تأثيري كه حياط، پس از ورود به آن از دالان تاريك بر ما گذاشت، محوطه وسيع نوراني بود و نماها، سنگفرش ها كه به خاطر اين تابش، طلايي شده بودند. تأثير تابش خورشيد بر حياط در چند مورد زير نمود محسوسي داشت:

- حس سكون و يكنواختي در كل حياط؛

- تضاد شديد بين نماهاي زردِ نوراني با حفرهايي سيا؛ مثل ورودي دالاني و بازشوها؛

- سايه روشن هاي قوي در محدوده باغچه و بين درختان؛

- يكدست نمودن سنگفرش ها، ايجاد يكپارچگي در نوار دور حياط؛

- منظرة قوي و كشش دار از داخل حجره ها؛

- چرخش سايه و نور در طول روز بر روي نماها؛

- نفوذ پرتو‌ آفتاب تا عمق حجره ها هنگام غروب؛

- سايه آدم هاي در رفت و آمد؛ تقويت بعدي ارتباطات؛

- سايه مشرفه براي تقويت وجودي آن؛

- ساية نماها بر روي سنگفرش، تقويت وجودي ضلعي كه‌‌ آفتاب نمي خورد و نسبت به بقيه اضلاع تضاد كمتري دارد؛

      v        پر كردن كل فضاي خالي حياط، با وجودي تأثير گذار كه هست ولي ديده نمي‌شود؛

در درونگرايي و مركز گرايي سنتي ها، عنصر حياط در اغلب موارد نقش هسته را ايفا مي‌كند، اما زماني كه به ماهيت حياط يا سيمان فضاي سر پوشيده تيمچه دقت كني، با يك فضاي وسيع «خالي» مواجه مي شويم اما، همان فضاي خالي بر مدد عناصر و مفاهيمي، ما تعدادي از آنها را بررسي كرديم؛ مثل نور در ارتباط با بقيه اجزاء مثل حجره‌ها، دالانها و آدم هاي نقش مهم «حيات» را ايفا مي كند...

 


خرید و دانلود  سبك معماري در مجموعه سراي گلشن و تيمچه پوستي




:: برچسب‌ها: رایگان , دانلود , مقاله , ورد , word , مقاله معماری , سبك معماري در مجموعه سراي گلشن و تيمچه پوستي , سبك معماري در مجموعه سراي گلشن , سبك معماري در مجموعه سراي تيمچه پوستي , بازشوي چوبي , بازانداز , دالان , معماری , باستان شناسی , معماری ایرانی ,
:: بازدید از این مطلب : 149
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 5 شهريور 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زپو

 فضاهاي ورودي بناهاي سنتي


مقدمه:

 با نگاهي اجهالي به فضاهاي ورودي بناهاي اسلامي ايران خاصه يزد اين موضوع به ذهن خطور مي كند كه وسعت اين فضا و تحليل و حتي معرفي اين فضاها از يك پروژه‌‌ي  انفرادي دانشگاهي فراتر رفته و به يك تحقيق علمي با نفرات بيشتر و كار مداوم و دامنه دار تبديل خواهد شد با اين حال من در اين پروژه ي تحقيقي سعي كرده‌ام هم مشاهدات و مطالعات خود را سهيم گردانم و از عكس هاي زنده اي كه خود برداشته ام استفاده نمايم و هم از منابع مرتبط كه از مركز اسناد ميراث فرهنگي يزد بدست آورده ام استفاده نموده و هم چند كروكي از مفاهيم را براي فهم بهتر و ارايه ي دقيق تر تنظيم نمايم انشاءا كه در اين مهم موفق بوده باشم.

 ضمناً ذكر اين نكته واجب است كه تمام تحليل هاي نوشته شده در زير عكس ها برداشتهاي شخصي با توجه به مطالعه ي مبسوط اينجانب راجع به ورودي بناهاي سنتي مي باشد. خلاصه اين كه من اين تحقيق مختصر را به هفت بخش تقسيم نموده و راجع به هر بخش جداگانه توضيح و معرفي نموده ام. و در انتها عكس ها و كروكي ها را با توجه به داشته هايم ارايه نموده ام.

 

پيش درآمد

ما در فضاهاي ورودي ابنيه ي سنتي وقتي به گذشته بر مي گرديم خصوصاً در معرفي ورودي فضاهاي مساجد اوليه فقط به نوعي ورودي بسيار ساده برخورد مي كنيم بنام درگاه يا در گاهي كه در واقع نوعي نماد تعريف ساده ي فضاي داخل و جدا كردن آن از  بابت خارج مجموعه بوده است و از لحاظ كاركردي هم فضايي عبوري كه از طريق آن بر مسجد دسترسي پيدا مي كرده اند از جالب آنكه پس از طي قرون و زمانها اين ورودي ساده بر هفت بخش يا سلسله مراتب ورودي كه به شرح آن در پي مي آيد تقسيم شده است.

11 پيش خان ( جلوخان) 12 بيش طاق 13 درگاي  14 هشتي 15 دالان  16 ايوان ( در بعضي بنا) 17 ساباط

حال بعد از معرفي ورودي بناهاي مهم به شرح و بسط هر يك از اين فضاهاي ورودي و اجزاء تشكيل دهنده ي آنها مي رسيم.


بناهاي مهم و ورودي هاي آن

مسجد- مدرسه- هزار (بقعه)- كاروانسرا- باغ- كاخ- خانه حمام

مساجد: انواع مساجد را از لحاظ خصوصيات ساختماني فضاهاي ورودي به سه گروه مي توان طبقه بندي كرد. 1- مساجد جامع كه فضاهاي ورودي آنها با طراحي از پيش تعيين شده و طراحي شده ساخته شده اند و زمان احداث آنها يا فضاهاي ورودي آنها از دوره ايلخانان به بعد بوده است اين مساجد كما بيش داراي همه يا بيشتر اجزا هاي فضاهاي ورودي و عناصر آنها بوده اند و تمام اصول طراحي و سلسله مراتبي در آنها رعايت شده است. دوم: مساجد بزرگ و متوسطي كه تنها برخي از اجزاي ورودي تكامل يافته دارند كمابيش تمام مساجدي كه دروه هاي ما قبل ايلخانيان ساخته شده اند از اين چنين هستند و سوم اينكه مساجدي كه تمام فضاي ورودي آنها تنها شامل يك درگاه يا يك درگاه و سردر بوده است مانند مساجد صدر اسلام.

اهدافي كه در طراحي فضاهاي ورودي مورد توجه بوده اند و تمام اصول سلسله مراتب و اجزا و عناصر در آنها بكار گمارده شده است را كه تنها در بهترين مساجد از لحاظ فضاي ورودي مي توان يافت بدين شرح است:

1- ورود به صحن (حياط) يا شبستان در امتداد جهت قبله

2- ابتدا ورود به صحن و سپس ورود به شبستان و گنبد خانه ( در مساجد درونگرا)

3- ورود به صحن در امتداد محور تقارن صحن يا در راستاهايي به موازات آن

نكته: در بعضي از مساجد كه ورود به صحن در امتداد محور تقارن بنابر جهت گيري مسجد نسبت به فضاي اطراف معبر ميسر نمي شد اين معضل را با طراي دالان يا دالانيهاي حل مي نموده اند.

1- ورود به فضاهاي داخلي مسجد با طمأنينه و به تدريج نه ناگهاني.

2- حل مسئله ي اختلاف جهت بين محور قبله و محور معبر يا ميدان متصل به مدخل مسجد در فضاي ورودي.

3- درا نتها مشخص كردن محل ورود به مسجد براي كساني كه در فاصله اي دور قرار دارند.

نكته: فضاهاي ورودي مساجد برون گرا مساجدي كه صحن ندارند- داراي اجزاي كمتري نسبت به مساجد درونگرا مي باشد.


مدرسه ها: مدارس از لحاظ خصوصيات فضاي ورودي به دو گروه قابل تقسيم است:

1-  مدرسه هاي كوچك يا متوسط كه فضاي ورودي آنها نسبتاً ساده و از دو يا چند جز تشكيل شده است . 2- مدرسه مسجد هاي بزرگ مانند مسجد مدرسه اي سپهسالار تهران يا مسجد مدرسه ي آقا بزرگ كاشان كه فضاي ورودي آنها كما بيش به فضاهاي ورودي مساجد جامع شبيه است.

برخي از اهداف تركيب طراحي شده ي فضاي ورودي مدارس بزرگ داراي طراحي ماست معمارانه به شرح زير مي باشد:

1- ورود به حياط مدرسه در امتداد محوري مستقيم.

2- ورود در امتداد يكي از محورهاي تقارن حياط.

3- ورود با طمأنينه و به تدريج به فضاي دروني مدرسه.

4- حل مسئله ناهماهنگي بين جهت قبله با جهت معبر يا ميدان كنار مدرسه.

در مسجد مدرسه هاي كه فضاي مسجد در آنها به قدري وسيع بود كه بنا از كاركرد عبادي قابل ملاحظه اي در شهر برخوردار بود سعي مي كردند صحن مسجد - مدرسه را مانند مساجد در امتداد قبله بسازند و در مواردي كه بين معبر و جهت قبله و ورودي مدرسه اختلاف بوجود مي آمد سعي مي كردند اين معضل را توسط طراحي جهت گيري ورودي و طراحي دالان حل كنند.

بقعه ها: اين مزارها از لحاظ كاركردي به 2 دسته تقسيم مي شدند.

1) بقعه هايي كه فضاي اصلي مزار همراه فضاي كناري پيرامون آن است.

2) بقعه هايي كه به سبب اهميت كاركردي در طول زمان و به تدريج توسعه يافته و بافت هاي ديگري نظير مهمانسرا- بازارچه- مسجد و ساير ابنيه در كنار آنها ساخته شده است. مانند آستان مبارك حضرت امام رضا(ع)- مجموعه ي حضرت معصومه (س)- مجموعه شاه نعمت الله وحي در گرگان .

توجه: اكثر بقعه ها در نمونه ي اول به صورت برون گرا طراحي مي شدند ولي در نمونه دوم باز هم ورودي ها داراي سلسله مراتب و آداب مانند طراحي مساجد و مدرسه ها بوده اند.

كاروان سراها: كاروان سراها بر دو دسته تقسيم مي شدند:

1) كاروان سراهاي درون شهري    2) كاروان سراهاي برون شهري

1) در مورد كاروان سراهاي درون شهري مي توان اين چنين گفت كه اين كاروان سراها معمولاً در كنار معابر اصلي شهرها نظير بازارها طراحي مي شدند، اين كاروان سراها معمولاً حداقل داراي2 ورودي بوده اند و تعدادي از آنها3 يا حتي4 ورودي داشته اند.

علت طراحي2 يا بيشتر ورودي براي اين كارون سراها دسترسي آسان تر عابرين و كاسبين به معابر اطراف و ورود و خروج آسان تر بوده است. ديگر نكته اين كه اين كاروان سراها معمولاً فاقد جلوخان و پيش طاق برخلاف مساجد و مدرسه هاي بزرگ بوده است كه علت آن را هم مي توان ارزش بالاي زمين در اين مكان ها و در داخل شهرها و در بافت هايي نظير بازارها دانست.

2) كاروان سراهاي برون شهري، اين كاروان سراها برخلاف سلف خلف خود يعني كاروان سراهاي درون شهري فقط و فط داراي يك وردي آن هم ورودي مستقيم و سهل الوصول بوده اند و برخلاف كاروان سراهاي درون شهري داراي پيش طاق نيز بوده اند علت تك ورودي بودن اين نوع كاروان سراها كنترل رفت وآمد و در نتيجه ايجاد امنيت كالاها و مسافران بوده است.

 

باغ:

1) باغ هاي ميوه كه معمولاً در حومه ي شهرها بوده اند كه داراي ورودي ساده اي بودند كه تشكيل شده است از يك درگاه و يك درب ورودي.

2) باغ هايي كه در داخل شهرها و حاشيه انها قرار داشته اند و به منظور اقامت دائم يا موقت اعيان و رجال ساخته مي شدند.

اين باغ ها عموماً داراي سلسله مراتب ورودي بوده اند.

معمولاً ساختماني در كنار ورودي اين باغ ها بوده است كه به نام عمارت سردر شناخته مي شده است و براي استفاده ي خدمه ي باغ بوده است و عمارت كوشك كه بنايي برون گرا بوده و در وسط باغ قرار داشته است كه پيرامون آن را فضاي سبز فراگرفته و داراي4 نما بوده است.

كاخ: فضاي ورودي و سردر كاخ بسيار مهم بوده است و اهميت آن چنان بوده كه اگر يك كاخ فاقد يك فضاي ورودي بسيار با شكوه بوده ترجيح مي دادند كه يك جلو خان كه گاه به صورت ميدان بوده است براي آن بسازند.

خانه: فضاي ورودي خانه ها به تبعيت از اهداف مذهبي و اجتماعي به صورتي طراحي مي شده است كه افراد به صورت ناگهاني و يكمرتبه وارد فضاي خانه نشوند و همچنين از فضاي ورودي- درگاه يا هشتي- به فضاي داخلي خانه ديد مستقيم وجود نداشته باشد.

بسياري از خانه ها از دو بخش اندروني و بيروني تشكيل شده بودند و معمولاً بعد از درب ورودي وارد هشتي و از هشتي دو راه جداگانه منشعب و به هر كدام از فضاهاي دروني و بروني منتهي مي گرديد.

در دو راه ها و شهرهايي كه مردم از لحاظ اجتماعي از حمله بيگانگان يا تعدي زورمندان در امان نبودند فضاي ورودي خانه ها را به شكل ساده و بدون تزئينات مي ساختند كه جلب توجه نكند.

حمام: به نظر مي رسد مهمترين هدف در تركيب و طراحي فضاي ورودي حمام ها، جلوگيري از تبادل حرارتي ناخوشايند و غيرقابل كنترل بين فضاي بيروني و فضاي درون حمام بوده است تا به اين ترتيب هواي داخل از حرارت كافي برخوردار باشد. در مواردي كه شكل زمين به گونه اي بود كه امكان طراحي و احداث يك مسير نسبتاً طولاني وجود داشت، حتي الامكان مسير حركت را طولاني مي كردند و در طي مسير يك يا چند تغيير جهت ايجاد مي كردند. در سردر ورودي بسياري از حمام ها كه نقش‌هايي مربوط به داستان هاي شاهنامه از جمله تصاويري از رستم و سهراب ترسيم مي كردند.

بخش دوم

اجزاي تشكيل دهنده ورودي هاي سنتي

 

مقدمه:

هر فضاي ورودي از يك يا چند بخش تشكيل مي شده است كه هر كدام داراي خصوصيات كاركردي يا نهادين بوده اند.

1) پيش خان: فضاي وسيع و بزرگي است كه در جلوي پيش طاق بعضي از بناهاي مهم و بزرگ مانند مسجد جامع يزد طراحي مي شده است. يكي از اهداف احداث پيش خان اهميت بخشيدن به فضاي ورودي بنا و تمايز آن از فضاهاي اطراف مي بوده است. بدنه‌هاي پيش خان ها را معمولاً طراحي مي كردند آن جبهه از پيش خان كه فضاي ورودي بنا در آن قرار داشت از بهترين طراحي برخوردار بوده است. در برخي موارد كه پيش خان در امتداد يك ميدان ممكن بوده كه موجب بشود حدود پيش خان از فضاي ميدان تأثير پذيرد، در اين صورت با طراحي يك عنصر معماري مانند دست انداز يا سكو محدوده ي پيش خان را تعريف مي نموده اند.

2) پيش طاق: پيش طاق فضايي سرپوشيده و نيمه باز مانند ايوان است كه در جلوي درگاه ورودي طراحي و ساخته مي شده است در بعضي از موارد در شهرهاي مختلف به پيش طاق همان جلوخان يا پيش خان گفته مي شده است. در بعضي از موارد در كنار دو جرز اين پيش طاق ها دو سكو طراحي و در نظر گرفته مي شده است. عموماً ارتفاع پيش طاق از ارتفاع ساير سطوح مجاور ان بيشتر بوده است. در بعضي از موارد نادر مانند مسجد جامع يزد ارتفاع پيش طاق به حدود چند برابر سطح مجاورش مي رسيده است.

معمولاً پيش طاق ها داراي تزئينات بسيار زياد بوده اند- معمولاً كاشي- و معمولاً باز كتيه ي احداث بنا را در زير يا قسمتي از اين پيش طاق ها قرار مي داده اند.

درگاه: فضاي كوچكي كه در ورودي در آن قرار مي گيرد درگاه خوانده مي شود.

از لحاظ ساختماني درگاه فضايي است كه در دو سوي آن دو جرز يا ديوار قرار گرفته است و چهارچوب در ورودي در آن نصب مي شود و طاق درگاه را نعل درگاه گويند به شكل قوس يا افقي است. طاق هاي قوسي شكل معمولاً با آجر و طاق هاي افقي غالباً با كمك تيرچوبي ساخته مي شده اند و عمق درگاه غالباً در اكثر بناها حدود5/0 متر است اما تا5/1متر نيز مي رسيده است.

هشتي (كرياس): هشتي يا كرياس فضايي است كه در بسياري از انواع فضاهاي ورودي قرار مي گرفته است و يكي از كاركردهاي آن تقسيم مسير به دو يا چند جبهه بوده است.

نكته اي كه در اينجا مطرح است در بناهايي كه هشتي آنها تنها يك راه داشته هشتي كاركرد يك فضاي تقسيم را نداشته است بلكه فضايي براي انتظار و شكوه مسير ورودي ساختمان كاربرد داشته است.

هشتي ها غالباً داراي نقشه هايي به شكل هشت ضلعي- نيم هشت- مستطيل بوده اند، از تزئينات هشتي مي توان به كاشي كاري- كاربندي و غيره اشاره نمود.

دالان: دالان ساده ترين جزء فضاي ورودي است كه تأمين ارتباط و دسترسي بين دو مكان، مهمترين كاركرد اصلي آن به شمار مي آيد.

در برخي از انواع بناها تغيير امتداد مسير عبور در دالان صورت مي گرفته است و به اين ترتيب مسئله ي محرميت را توسط دالاني كه امتداد غيرمستقيم به حياد ختم مي شده است را حل مي كردند.

عرض دالان ها بين2 تا5/3 متر و طول آنها بين2 تا10 متر بوده است.

ايوان: گاهي در بعضي از بناها به خصوص مساجد ايوان نيز به عنوان بخشي از فضاي ورودي در نظر و طراحي و ساخته مي شده است.

(مسجد جامع يزد) و مسجد جامع ورامين

ولي غالباً ايوان به عنوان يك فضاي نيمه باز اقامتي طراحي و ساخته مي شده است.

ساباط: بخشي از فضاي عبوري را كه سرپوشيده و مسقف مي شده است ساباط مي‌ناميدند. اين معبرهاي سرپوشيده كه در يزد به فراواني ساخته مي شده غالباً در شهرهاي گرم جهت ايجاد سايه و پديد آوردن فضاي عبوري مطلوب براي حركت و توقف طراحي و ساخته مي شده است. معمولً ساباط در جلوي فضاي ورودي بناهايي ساخته مي شد كه فاقد جلوخان بزرگ بوده اند.

رواق: رواق فضايي سرپوشيده و نيمه باز و ممتد است كه معمولاً جزء ورودي محسوب نمي شده ولي در بعضي از بناها مانند مسجد جامع يزد يكي از دهانه هاي رواق حكم ورودي را نيز داشته و با فضاي وردي تركيب مي شده است...



خرید و دانلود  فضاهاي ورودي بناهاي سنتي




:: برچسب‌ها: رایگان , دانلود , مقاله , مقاله معماری , معماری ایرانی , معماری ایران باستان , باستان شناسی , ورد , پژوهش , تحقیق , word , فضاهاي ورودي بناهاي سنتي , بناهاي سنتي ,
:: بازدید از این مطلب : 169
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 7 ارديبهشت 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : زپو

 گنبد سلطانيه


ايجاد گنبد:  گنبد عظيم‌ و باشكوه‌ سلطانيه‌ در زمان‌ سلطان‌ محمد خدابنده‌ بين‌ سالهاي‌ 713-703 هجري‌ قمري‌ بنيان‌ نهاده‌ شد .   ظاهراً هنگامي‌ كه‌ اولجايتو (سلطان‌ محمد خدابنده‌) ،امر به‌ احداث‌ آرامگاه‌ كرد هنوز يكي‌ از مذاهب‌ اسلام‌ را به‌ عنوان‌ مذهب‌ رسمي‌ انتخاب‌ ننموده‌ بود. در حدود سال‌ 709 هجري‌ زماني‌ كه‌ كارِ ساختمان‌ گنبد رو به‌ اتمام‌ بود سفري‌ به‌ عراق‌ نمود و تربت‌ پاك‌ حضرت‌ علي‌ (ع‌) و امام‌ حسين‌ (ع‌) را در نجف‌ و كربلا زيارت‌ كرد .   بنا به‌ قولي‌ بر اثر تشويق‌ و ترغيب‌ علما و روحانيان‌ بزرگ‌ شيعه‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ در دستگاه‌ حكومتي‌ صاحب‌ منزلتي‌ بودند، اولجايتو مذهب‌ شيعه‌ را به‌ عنوان‌ مذهب‌ رسمي‌ پذيرفت‌. به‌ دنبال‌ قبول‌ مذهب‌ تشيع‌، اولجايتو تصميم‌ گرفت‌ كه‌ آرامگاه‌ خود را به‌ ائمة‌ اطهار اختصاص‌ دهد. به‌ اين‌ منظور قصد انتقال‌ اجساد مطهر آنان‌ را به‌ سلطانيه‌ داشت‌ تا به‌ رونق‌ تجاري‌ و اهميت‌ مذهب‌ و پايتخت‌ جديد التأسيس‌ خود بيافزايد. لذا دستور داد تا تزيينات‌ داخلي‌ بنا را كه‌ تا آن‌ روز انجام‌ نگرفته‌ بود، طوري‌ بپردازند كه‌ در آن‌ شعاير مذهب‌ تشيع‌ به‌ خوبي‌ مورد استفاده‌ قرار گيرد .به‌ همين‌ جهت‌ بود كه‌ كلمة‌ «علي‌» به‌ طور مكرر با كاشي‌ در متن‌ آجر نوشته‌ شد ،اما انتقال‌ اجساد ائمه‌ با مخالفت‌ شديد روحانيان‌ شيعه‌ در نجف‌ و كربلا مواجه‌ شد .

 گويند، وقتي‌ مردم‌ نجف‌ و كربلا از تسليم‌ جسد امامان‌ خودداري‌ كردند، ساختمان‌ سلطانيه‌ دوباره‌ به‌ هدف‌ پيشين‌ خود يعني‌ آرامگاه‌ اولجايتو اختصاص‌ يافت‌ .  بدين‌ منظور تزيين‌ كلية‌ قسمت‌هاي‌ داخلي‌ بنا تجديد و تغيير داده‌ شد .

طرح بناي اين گنبد كه از بناهايي مانند مقبره اسماعيل ساماني و مقبره سلطان سنجر در مرو الهام گرفته، به عنوان سرمشق و مدل در بناهاي ديگر،‌ در ايران يا خارج ايران مورد استفاده قرار گرفته است، مانند و تاج محل در هند،

معمار گنبد سلطانيه شخصي به نام سيدعلي شاه بود.درميان ابنيه آنكه از همه مهمتر و در عصر ايلخاني در عالم شهرتي به سزا داشته و هنوز نيز قسمت مهمي از آن به رياست گنبد سلطانيه يعني مقبره سلطان محمد اولجايتوست وآن ايلخان به شرحي كه سابقا گفتيم آنراخود در حيات خويش در صحن بناي شهر سلطانيه كه از 705-713 طول كشيد ساخته است. اين گنبد كه در داخل باروي سلطانيه بنائي است مثمن يعني هشت گوش كه طول هر ضلع آن به هشتاد گز بالغ مي شده وگنبدي كه بر روي ان بوده 120گز ارتفاع داشته است در اطراف بناي مزبور پنجره هاي آهنيني ساخته بودند كه يكي از انها داراي 30  ارش ارتفاع داشته است و 115 ارش عرض بوده مقبره اولجايتو, سه در بسيار عالي منقور داشته كه آنها را با ظرافت تمام بخطوط ونقوش زيبا مزين كرده بوده اند. داخل وخارج گنبد اولجايتو از كاشيهاي كبود بسيار شفاف کار شده بودند . بلندي اين بناي هشت ضلعي منتظم قريب 50 متر و بدنه اصلي گنبد و تمامي ساختمان با آجر ساخته شده كه روي آن با كاشي فيروزه‌اي، لاجوردي و آبي تزيين شده است. گنبد از بيرون، يكپارچه ازكاشي فيروزه‌اي پوشيده شده و در قاعده آن يك نوار پهن مزين به خط كوفي، تماس رنگ روشن فيروزه‌اي را با آبي پررنگ لاجوردي، مقرنس‌ها متعادل مي‌كند. اين گنبد را طوري ساخته‌اند كه بدون ساختن ابنيه متصل و مجاور به آن با ابتكارات هوشمندانه فشارهاي جنبي گنبد را به جانب زمين منحرف كرده‌اند. در هشت گوشه يعني محل تقاطع اضلاع بدنه ساختمان مناره ‌هايي به ارتفاع 5/3 متر تعبيه شده كه فشار وارده گنبد را عموداً خنثي نمايد.

 گنبد سلطانيه يكي از بزرگترين گنبدهاي آجري تاريخي جهان است كه از آن به عنوان شگفتي معماري دوره ايلخاني ياد مي‌كنند. اين بناي تاريخي كه بيش از 700 سال قدمت دارد به لحاظ تزيينات آجركاري و كاشيكاري جزء منحصر به فردترين آثار دوره اسلامي است.

داخل گنبد را با كاشيهاي كوچك ، موزائيك كاري كرده وبا گچ كاري آراسته اند.

از ويژگيهاي ديگر گنبد اين است كه زير سازي گنبد بنام «يزدي بندي » معروف است واز نامش پيداست كه از كجا آمده است. شلنج كه مربع زير گنبد را تبديل به دايره مي كند يا نوع گنبدي كه روي سلطانيه زده شده « چيله » خاص يزد است . خود گنبد چيله وفن گنبد سازي دو پوسته ي پيوسته است. ( گنبد هائي كه به شكل سبد ساخته ميشود بسيار مقاوم است ومثل كاسه اي وارونه ميتواند روي پاي خودش بايستد )

در چهار طرف گنبد چند بناي معروف بود كه مهمتر از همه «دارالسياده دارالضيافه و دارالشفاء ودارالادويه» بود.

تزئين روي گنبد از كاشي « زه » فيروزه اي است در پائين گنبد نقش 5 هاله شروع ميشود. اجر كاري با بندهاي تزئين شده ديگري است. از اين گذشته خطهاي هندسي ونقاشيهاي بسيار زيبائي داخل گنبد براستي خيره كننده است.

یکی از خصوصیات اصلی ومنحصربه فرد درگنبد سلطانیه درجداره بودن آن است که از دو قشر موازی و مجزا که صرفا با پشت بندهای اجری بین خود بهم مربوط بوده و همچنین فرم واحدی راشامل میشوند.

از جمله مهمترین اثاری که به تقلید ازگنبد سلطانیه احداث شده گنبدهای کلیسای سانتاماریا دلقیوره میباشد که بیش از صد سال بعد ازآن ساخته شده است.

اين بنا با حدود ۱۰ هزارمترمربع تزيينات در مدت ۹ سال ساخته شد.شايان ذكر است كه گنبد سلطانيه به عنوان بزرگترين بناي آجري جهان پس از گنبد سانتاماريا در ايتاليا و اياصوفيه در استانبول، سومين گنبد تاريخي دنياست. اين بنا در دوره ايلخانان مغول و پس از انتخاب سلطانيه به عنوان پايتخت ايلخانان به دستور سلطان محمدخدابنده ساخته شد. به تصريح منابع تاريخي و پژوهش هاي باستان شناختي، هدف از ساخت گنبد سلطانيه، بناي مقبره اي براي سلاطين ايلخاني ( و به احتمال زياد سلطان محمد خدابنده) بوده اما تاكنون به درستي مشخص نشده كه چه كسي در اين بناي رفيع به خاك سپرده شده است.

باستان شناسان در سرداب بنا چند گور قديمي را به دست آورده اند كه هنوز روشن نيست به چه كساني تعلق دارد.
 در اطراف آن نيز مجموعه اي از بناهاي حكومتي در داخل برج و بارو ساخته شد كه مساحتي حدود ۱۴ هكتار را در برمي گرفت. متأسفانه تمامي اين آثار به جز گنبد سلطانيه از ميان رفته اند و باستان شناسان تنها پايه هاي آنها را از زير خاك بيرون آورده اند.

گنبد سلطانيه ۴۹ متر ارتفاع دارد، اما برخلاف بسياري ديگر از بناهاي مشابه فاقد پي عميق است. با اين وجود چنان محكم است كه در ۷۰۰ سال گذشته بيش از ۳۰ زلزله ويرانگر را از سر گذرانده و پا برجا باقي مانده است .  

 آندره‌ گدار فرانسوي‌ بناي‌ مزبور را اين‌ گونه‌ شرح‌ مي‌دهد:«به‌ طور قطع‌ عالي‌ترين‌ نمونة‌ معماري‌ مغول‌ و يكي‌ از بهترين‌ دست‌ آوردهاي‌ معماري‌ اسلامي‌ ايران‌ و از نظر فني‌ شايد جالب‌ترين‌ آنان‌ است‌ ».

پروفسور سن پائولوژي رئيس وقت دانشكده معماري فلورانس درباره سلطانيه مي گويد: ابتكار ساخت گنبد دو پوش با قشرهاي تقريبا موازي و نزديك به هم با فرم ساختمانهاي دنده اي و بافت آجري كه درساختمان آن به هيچ وجه از اسكلت و مهار استفاده نشده بلكه به طور خود يار بناي گنبد گرفته و ساخته شده از شهر سلطانيه به گنبد سانتا ماريا دلفيوره در فلورانس ايتاليا مي رود و خصيصه فني خود را ارزاني مي بخشد و واقعه بزرگي را در امر نقل و انتقال فرمهاي هنري و پديده هاي فني پديد آورده است.

 بلنداي‌ اين‌ گنبد به‌ نحوي‌ انتخاب‌ شده‌ تا در گسترش‌ شهر گم‌ نشود. در حقيقت‌ اين‌ بنا، گذشته‌ از عملكردهاي‌ واقعي‌ كه‌ مورد توجه‌ و مقصود سازنده‌ آن‌ بوده‌ است‌ ، به‌ صورت‌ يك‌ برج‌ نيز عمل‌ مي‌كرده‌ است‌ . زيرا كه‌ بناي‌ رفيع‌ گنبد سلطانيه‌ تقريباً در وسط‌ دشت‌ بنا شده‌، از هر سو قابل‌ رؤيت‌ است‌ .

 گنبد عظيم‌ سلطانيه‌ بر فراز بناي‌ هشت‌ گوشه‌اي‌ تعبيه‌ شده‌ است‌. بر روي‌ هر كدام‌ از جرزهاي‌ هشت‌ گانه‌ در بالا، آثار مناره‌هايي‌ به‌ قطر يك‌ متر و به‌ بلنداي‌ 5/3 متر كه‌ با زيباترين‌ معرق‌ كاري‌ مزين‌ شده‌اند، باقي‌ است‌.   داخل‌ اين‌ مناره‌ها پلكان‌ مارپيچي‌ به‌ عرض‌ 70 سانتي‌ متر كه‌ به‌ حول‌ قطر 20 سانتي‌ متر مي‌پيچند طراحي‌ شده‌ است‌ . اين‌ مناره‌ها فشار گنبد را عموداً خنثي‌ مي‌نمايند. عقايد مختلفي‌ در مورد انتخاب‌ هشت‌ ضلعي‌ بنا، عنوان‌ مي‌شود. عده‌اي‌ اين‌ انتخاب‌ را به‌ دليل‌ ايستايي‌ و استحكام‌ بنا دانسته‌اند، برخي‌ به‌ آن‌ نشانه‌هاي‌ مذهبي‌ و مقدس‌ داده‌اند. آنچه‌ مسلم‌ است‌ عدد هشت‌، نه‌ مقدس‌ است‌ و نه‌ دليل‌ مذهبي‌ دارد. صرفاً انتخاب‌ اين‌ طرح‌ از روي‌ محاسبات‌ تجربي‌ معماري‌ و به‌ خاطر مركزيت‌ و ايستايي‌ و احتمالاً ايجاد ساعت‌ آفتابي‌ در نظر گرفته‌ شده‌ است‌ و يا بيشتر جهت‌ نشان‌ دادن‌ تزيينات‌ و زيبايي‌ بدنه‌ گنبد در تمام‌ طول‌ روز است‌ .

بنا داراي‌ هشت‌ پلكان‌ مارپيچي‌ و يا حلزوني‌ است‌ كه‌ در بين‌ جرزها جاي‌ گرفته‌ و به‌ طبقات‌ بالا و ايوان‌ها راه‌  دارند. بر فراز چهار ايوان‌ اصلي‌ و بزرگ‌، چهار پنجرة‌ بزرگ‌ قرار دارد كه‌ روشنايي‌ داخل‌ بنا را تأمين‌ مي‌كنند و همچنين‌ از اين‌ پنجره‌ها جهت‌ تشخيص‌ زمان‌ نيز استفاده‌ مي‌شده‌ است‌ .

معماری گنبد سلطانيه

گنبد سلطانيه در دوره برپايي مرتفعترين بناي جهان بوده و هم اكنون نيز يكي از عظيم ترين بناهاي تاريخي جهان به شمار مي رود . اين بنا قسمتي از مجموعه عظيمي است كه به ابواب البر مشهور بوده و شامل دارالشفاء ، بيت القانون ، بيت الحكمه ، دارالياده و ... اين بنا در قوم هم كف با فضاهايجانبي آرامگاه داراي پلان مربع مستطيل بوده و ادامه مجموعه در طبقات هشت ضلعي متمايل به منتظم است .

  اين گنبد از سه فضاي گنبد خانه ، تربت خانه ،سردابه تشكيل شده و از نظر حجمي و تركيب فضا اين بنا با معماري هيچكدام از مقابر اسلامي ايران مطابقت ندارد در حاليكه اين وضعيت را مي توان با آئين تدفين مغول كه در دو مرحله انجام مي گرفت ، مطابقت داده و آن را با معماري تركيبي از مراسم تدفين مغول تبيين نمود.باتوجه به اين طرز تفكر گنبد خانه محل عزاداري به جسد ، سردابه محل نگهداري و تدفين جسد وتربت خانه فضاي مسقف بالاي سردابه مي باشد .ورودي اصلي آرامگاه اولجايتو در ايوان هاي شمال شرقي و شمال غربي تعبيه شده و كاربرد ايوانهاي شمالي ، شرقي وغربي پنجره مي باشند .پلان فضاي گنبد خانه متمايل به هشت ضلعي منتظم و طول هر يك از اضلاع از 06/10 متر تا 16/10 متر متغير است .

      

قطر گنبد خانه 40/24 متر مي باشد در اين فضا 8 جرز سنگين با عرض 32/6 تا 25/7 متر با سطح مقطع 50 متر مربع قرار گرفته و مهمترين وجه مشخصه تحول معماري از درون سلجوقي به دوران ايلخاني را نمايش مي دهد . در حد فاصل اين جرزها ايوانها و بنائي در دو طبقه اجرا گرديده و ارتفاع طبقه همكف از رقوم فعلي 7/9 متر و ارتفاع طبقه اول از رقوم هم كف 70 /19 متر قابل اندازه گيري مي باشد . كف اين فضا با استفاده از سنگ رخام سفيد مفروشي بوده است.

قوس ايوانها در اين فضا پنج و هفت تند است . در منتهي اليه اين قوسها كتيبه هايي با متن احاديث نبوي در آن نوشته شده و پس مقرنس كاري زيبايي كه وظيفه ترمپه ها بر آن محول شده پلان هشت ضلعي را به پلان دايره تبديل نموده و زمينه اجرا گنبد را فراهم آورده ا

 ومين فضاي مورد بحث آرامگاه اولجايتو ، فضاي موسوم به تربت خانه مي باشد ،‌اين فضا به شكل مستطيل با طول ضلع 60/17 متر و عرض 8/7 متر و با ارتفاع 16 متر ، محراب مجموعه را در جرز جنوبي در خود جاي داده است . پوشش سقف تربت خانه از سه واحد طاق و تويزه ساخته شده قطر طاق وسطي كه بزرگتر است 9 متر و طاقهاي طرفين 3 متر قابل اندازه گيري مي باشد در ارتفاع 0/3 متري از كف ، درگرداگرد آن
كتيبه اي در دو قلم ريز به خط كوفي مشجر و قلم درشت به خط ثلث نوشته شده و اطراف كلمات را تزئينات اسليمي پر نموده است . بين تريت خانه و محوطه زير گنبد پنچره بزرگي از مس طلا قرار داشت كه به مرور زمان از بين رفته و يا به غارت برده شده است.

سردابه سومين فضايي است كه با تركيب فضاهاي مذكور افاده معني مي نمايد . اين فضا محل قبر اصلي مي باشد . ورودي سردابه در ايوان جنوبي تربت خانه قرار دارد و با تعبير 9 پله به پهناي 250 سانتيمتر مي رسد در وسط اين فضا محل قبر و در طرفين آن دو فضاي كوچك جهت استقرار نگهبانان جلوگيري از ورود ارواح خبيثه تعبيه شده . بررسي تركيب فضايي اين سردابه و ارتباط آن با كل مجموعه و قابل مقايسه نبودن آن با ساير بناهاي آرامگاهي مي توان چنين استنتاج نمود كه اين آرامگاه بر اساس بينش مغول بويژه آئين شمنيت ساخته شده باشد . گنبد آرامگاه اولجايتو بزرگترين نوع خود در بناهاي تاريخي ايران با ارتفاع 50/48 متر و قطر دهانه 40/24 متر و با ضخامت 160 سانتيمتر با روش دو پوششي ساخته شده و فضاي خالي بين دو پوسته 60 سانتيمتر مي باشد .

         

   

پلكانها

در بين جرزهاي هشت گانه پلكانهاي مارپيچي وجود دارد كه طبقه زيرين را به طبقات دوم و غرفه هاي خارجي و مناره هاي هشتگانه متصل مي كند . لازم به تذكر است كه اين پلكانها همه از پايين شروع نمي شود بلكه فقط دو پلكان زواياي شمالي و پلكان ديگر در نماي خارجي واقع شده است .

پلكانهاي زواياي شمالي به طبقه دوم راه مي يابد و پلكان سومي بدون اتصال به طبقه دوم بسوي بالا ادامه پيدا مي كند . پلكانهاي هشتگانه از طبقه سوم ( غرفه هاي خارجي ) ظاهر شده و تا امتداد مناره هاي هشتگانه صعود مي نمايد .

ايوانها

همانطور كه در فوق اشاره شد بر اضلاع هشتگانه پلان داخلي 8 ايوان رفيع و وسيع به ارتفاع 80/18 و به عرض 70/7 متر واقع شده اند .اين ايوانها يكنواختي حاصل از وجود جرزهاي قطور ، را از بين برده و باعث شده كه بنا زمخت جلوه ننمايد . اين ايوانها در عمق 60/2 و ارتفاع 9 متري به دو طبقه تقسيم شده است . در طبقه اول يا همكف ورودي هاي اصلي و ورودي هاي كوچك فرعي به محوطه هاي عبادتي قرار دارند
ايوان جنوبي متصل به محوطه اي بنام تربت خانه است كه در صفحات آينده شرح آن داده خواهد شد . ايوانهاي شرقي و غربي در انتها داراي درهاي بزرگ مي باشد . در حاليكه در انتهاي طبقه اول ايوانهاي فرعي يك در كوچك وجود دارد. سقف طبقه اول داراي قنديل بندي و مقرنسكاري بسيار جالب و زيبا مي باشد .

طبقه دوم اين بخش بوسيله راهروي پوشيده اي با هم در ارتباطند . بطوري كه مي توان در اين طبقه تمامي بنا را دور زد در غرفه هاي طبقه دوم انواع تزئينات و مقرنسكاريهاي ارزنده اي ديده مي شود كه نشانگرذوق و سليقه و دقت هنرمندان دوره ايلخانيان است .

يكي از خصوصيات اصلي و منحصر بفرد در گنبد سلطانيه دو جداره بودن آن است كه از دو قشر موازي و مجزا كه صرفا" با پشت بندهاي آجري بين خود بهم مربوط بوده و همچنين فرم واحدي را شامل مي شوند تشكيل شده است . و اين تنها نمونه در مورد گنبدهائي با وضع ساختماني فوق الذكر محسوب مي شود و به نظر اينجانب نمي توان نمونه اي با وضع ساختماني فوق الذكر در دنيا يافت كه متعلق به قبل از بناي مزبور باشد . و از اين رو گنبد فوق اهميت شاياني را در تاريخ معماري دنيا داراست بطوريكه مدتها بعد از ساختمان گنبد سلطانيه چه در غرب و چه در شرق رفته رفته آثاري با خصوصيات تكنيكي فوق بوجود مي آيد . از جمله مهمترين آثاري كه به تقليد از گنبد سلطانيه احداث شده گنبد كليساي سانتاماريا دلفيوره مي باشد كه بيش از صد سال بعد از آن ساخته شده است .


خرید و دانلود  گنبد سلطانيه




:: برچسب‌ها: رایگان , دانلود , مقاله , معماری , باستان , باستان شناسی , پژوهش , ورد , word , معماری ایرانی , مقاله در مورد معماری ایرانی , مقاله در مورد معماری , مقاله در مورد معماری ایران باستان , مقاله در مورد گنبد سلطانیه , گنبد سلطانیه , زنجان , جاهای دیدنی زنجان , تحقیق , اطلاعاتی راجب گنبد سلطانیه , معماری گنبد سلطانیه , قدیمی ترین گنبد ایران , یکی ازشاهکارهای معماری ایران , دوره ایلخانی , بزرگترین گنبد ایران , مقبره سلطان سنجر , تاریخچه گنبد سلطانیه ,
:: بازدید از این مطلب : 166
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 10 خرداد 1395 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6341 صفحه بعد